منظور از مبایعه نامه همان خرید و فروش است. حال چه خرید و فروش ملک باشد یا ماشین و غیره. اما در اینجا روی صحبت ما با مبایعه نامه ملک یعنی خرید و فروش ملک است. باید بدانیم که وقتی چنین معاملهای را انجام میدهیم دیگر به حکم قانون قابل برهم زدن نیست (قابل فسخ کردن نیست) مگر در مواردی که قانون اجازه داده باشد که تنها در آن موارد میتوان مبایعه نامه ملک را فسخ کرد. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع فسخ کردن مبایعه نامه میپردازیم.
به حق فسخ مبایعه نامه ملک، خیار فسخ گفته میشود. خیار یعنی اختیار بر هم زدن معامله. در معامله و مبایعه نامه تا زمانی که قانون اجازه نداده یا خود ما توافق نکردهایم این حق فسخ وجود ندارد. اما در چه مواردی قانون اجازه داده است که قرارداد را فسخ کنیم؟
گاهی ممکن است فروشنده ملک در قیمت واقعی ملک، شما را فریب داده باشد. برای مثال واحد آپارتمانی را که ۷۰۰ میلیون ارزش دارد به شما یک میلیارد فروخته باشد اینجا میتوانید به دلیل گران فروختن یا غبن (خیار غبن)، معامله را برهم بزنید.
گاهی به این شکل است که فروشنده درباره مال در مواردی به جز قیمت آن شما را فریب داده است. یعنی یک سری مسائل را درباره مال یا ملک به شما نگفته است. برای مثال آن ملک عیب جدی در ساختمانش دارد یا این که در اجاره کسی است برای چند سال و شما این را نمیدانستید که اینجا حق فسخ دارید.
اما یکی دیگر از دلایلی که شما میتوانید معامله را برهم بزنید درج این اختیار برای خودتان در ضمن مبایعه نامه است. برای مثال در ضمن خرید ملک، شرط و توافق میشود شما به عنوان خریدار تا ۲ ماه یا تاریخ مشخصی بدون دلیل خاصی حق فسخ داشته باشید. اینجا هم اختیار فسخ وجود دارد.
این عنوان برای وقتی است که شما شرط و تعهدی را در ضمن عقد درج کردهاید اما از آن تخلف شده است.
برای مثال شرط شده است که مساحت ملک فلان مقدار باشد یا اینکه فروشنده ظرف مدتی معین فلان کار و تعمیر در ملک را انجام دهد اما از آن تخلف میشود و انجام نمیشود.
اگر در هنگام معامله ملک برای پرداخت پول معامله زمانی تعیین شود باید در سر رسید مزبور پرداخت شود. اما اگر زمانی تعیین نشود و برای مثال خریدار چک بدهد به فروشنده اگر تا ۳ روز آن چکها پاس نشود فروشنده میتواند که معامله را برهم بزند.
در مواردی که هیچ راهی برای فسخ مبایعه نامه ملک وجود ندارد طرفین قرارداد یعنی خریدار و فروشنده میتوانند با توافق هم و با رضایت هم از معامله پشیمان شوند و همه چیز به جای اول برگردد که این برهم زدن با توافق طرفین را اقاله مینامند.
پیشنهاد مطالعه: برای آشنایی با نکات حقوقی مطلب چرا تنظیم سند رسمی الزامی است؟ را مطالعه کنید.
در بسیاری از موارد ممکن است زوجین پس از ازدواج به دلیل عدم سازگاری یا سایر مشکلات از یکدیگر جدا شوند. در این حالت طرفین برای حفظ حریم شخصی یا مسائل عاطفی، ترجیح میدهند که بهطور کامل زندگی گذشته را فراموش کنند و دوباره از نو مسیر تازهای را آغاز نمایند. تعویض شناسنامه بعد از طلاق یکی از همین اقدامات است. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع تعویض شناسنامه بعد از طلاق میپردازیم.
در مورد ارث نوه سوالهای متفاوتی پرسیده میشود از جمله اینکه: چرا نوه از پدر بزرگ ارث میبرد؟ ارث بردن نوه در صورت فوت مادر چگونه است؟ آیا نوه دختری ارث میبرد؟ نحوه تقسیم کردن ارث بین نوهها چگونه است؟ در این مطلب از مجله دلتا به موضوع نحوه ارث بردن نوه میپردازیم.
در پاسخ به این سوال ابتدا باید یادآوری کنیم که تا فرزندی برای میت وجود داشته باشد (پسر یا دختر) ارث به نوادگان نمیرسد. در صورتی به نوادگان سهمالارث میرسد که تمام فرزندان میت، (میت در اینجا پدربزرگ یا مادربزرگ است) قبل از وی، فوت کرده باشند. توجه داشته باشید تا وقتی که فرزند باشد، نوبت به نوه پسری و نوه دختری نمیرسد.
بله. طبق قاعدهایی که بیان کردیم اگر متوفی مادربزرگ هم باشد، درصورتیکه هیچکدام از فرزندانش در قید حیات نباشند. ارث مادربزرگ به نوههایش میرسد.
طبق قانون مدیریت کشوری مصوب سال ۸۶، شرایط پرداخت حقوق به نوادگان بازنشستگان به اینصورت است که باید پدر و مادر فرد فوت شده باشد. همچنین هیچ درآمدی و بیمهپردازی نداشته باشد. در چنین شرایطی افراد با داشتن رای دیوان عدالت اداری میتوانند از حقوق و مستمری پدربزرگ خود بهرهمند شوند.
نحوه تقسیم ارث بین نوهها به اینصورت است که نوهها فقط به میزان سهم پدر یا مادر خود ارث میبرند. یعنی اینکه اگر زنی فوت کند و در حال حاضر فقط نوههای دختری و پسری دارد، هر یک از نوههای دختری به میزان سهمالارث دختر متوفی و سهم هر یک از نوههای پسری به میزان سهم پسر متوفی است که نسبت پسر دو و دختر یک، بین آنها تقسیم میشود.
اگر میت اولاد نداشته باشد، نوه پسری او اگرچه دختر باشد، سهم پسر میت را میبرد. ولی نوه دختری او اگرچه پسر باشد، سهم دختر میت را میبرد. مثلا اگر میت یک پسر از دختر خود و یک دختر از پسرش داشته باشد، مال را سه قسمت میکنند، یک قسمت را به پسر دختر و دو قسمت را به دختر پسر میدهند.
اگر تمام فرزندان میت قبل از او مرده باشند، فرزندان آنها (نوهها) از متوفی ارث میبرند و ارث به نوه یتیم میرسد. اگر یک یا چند فرزند میت زنده باشد، نوهها ارث نمیبرند. هرچند پدر آنها فوت شده باشد آنها حق ندارند ادعای سهمالارث پدر خود را در فرض حیات بکنند.
پیشنهاد مطالعه: برای آشنایی با نکات حقوقی مطلب آیا ورثه باید بدهیهای متوفی را بپردازند؟ را مطالعه کنید.
شکایت کردن از مستاجر ممکن است دلایل متفاوتی داشته باشد از جمله شکایت از مستاجر معتاد، شکایت از مستاجر مجرد، شکایت از مستاجر برای عدم پرداخت اجاره، شکایت از مستاجر برای عدم تخلیه، شکایت از مستاجر به جهت ورود خسارت و غیره. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع دلایل شکایت از مستاجر میپردازیم.
شکایت از مستاجر مزاحم در صورتیکه مستاجر برای موجر و سایر همسایگان ایجاد مزاحمت نماید امکانپذیر است. این شکایت به دلایل متفاوتی ممکن است رخ دهد. همچون شکایت از مستاجر مزاحم برای عدم رعایت مقررات عمومی ساختمان، شکایت از مستاجر مزاحم برای نگهداری حیوانات در ساختمان که بو و صدای آنها سایرین را اذیت نماید، شکایت از مستاجر مزاحم به جهت سر و صدای نامتعارف یا شکایت از مستاجر مزاحم برای رفت و آمدهای مشکوک یا استفاده غیر معمول از مکان استیجاری و غیره.
شکایت از مستاجر مجرد بر خلاف تصوری که برخی از افراد در شکایت از این افراد دارند کار آسانی نیست. چراکه افراد مجرد نیز همچون سایر افراد دارای حق و حقوق قانونی هستند و استفاده از املاک تجاری و مسکونی برای آنها به جهت مجرد بودن آنها نباید مانع ایجاد نماید.
شکایت از مستاجر مجرد صرفا به جهت مجرد بودن این افراد دارای وجاحت قانونی نیست. اما اگر مستاجر مجرد در مکان استیجاری سبب ورود خسارت و اذیت و آزاری برای موجر یا همسایگان گردد، شکایت از مستاجر مجرد بدین جهات و دلایل امکانپذیر است.
شکایت از مستاجر معتاد نیز همچون شکایت از مستاجر مجرد به صرف اعتیاد داشتن مستاجر امکانپذیر نیست. برای شکایت از مستاجر معتاد بایستی مزاحمت و تعدی و تفریط وی اثبات گردد.
اگر مستاجر معتاد به جهت اعتیاد خود، خانه یا مکان مسکونی را به محل ناامنی تبدیل نماید، در اینصورت شکایت از مستاجر معتاد امکانپذیر است.
شکایت از مستاجر برای عدم پرداخت اجاره یکی از انواع شایع شکایت از مستاجر است. اجارهبها مبلغی است که مستاجر جهت استفادهای که از ملک مسکونی یا تجاری مورد اجاره مینماید پرداخت میکند.
شکایت از مستاجر برای عدم پرداخت اجاره در مواقعی که حق فسخ در قرارداد اجاره ذکر نشده است از طریق مراجع صالح شورای حل اختلاف مطرح میگردد. لازم به ذکر است که پیش از شکایت از مستاجر برای عدم پرداخت اجاره در مراجع صالح بهتر است که اظهارنامه برای مستاجر ارسال گردد.
شکایت از مستاجر برای عدم تخلیه یکی از انواع شکایت از مستاجر است که البته خود این موضوع دلایل متفاوتی میتواند داشته باشد. اما شایعترین آن زمانی است که قرارداد اجاره به اتمام میرسد اما مستاجر حاضر به تخلیه ملک نیست. از این رو از طرف موجر شکایت از مستاجر برای عدم تخلیه مطرح میگردد.
قرارداد بین موجر و مستاجر حاکی از این است که مستاجر برای مدت مشخصی اجازه استفاده از ملک اجارهای را دارد. پس از اتمام مدت قرارداد تنها با رضایت موجر یا تمدید مجدد قرارداد این حق به وی داده میشود که از ملک اجارهای پس از اتمام قرارداد استفاده نماید.
از این رو چنانچه قرارداد اجاره تمام شود و از طرفی بین موجر و مستاجر جهت استفاده مجدد از ملک توافقی صورت نگیرد. در اینصورت چنانچه مستاجر به استفاده از ملک استیجاری ادامه دهد در اینصورت موجر که راضی به استفاده مستاجر از ملک اجارهای نیست میتواند شکایت از مستاجر برای عدم تخلیه مطرح نماید.
پیشنهاد مطالعه: برای آشنایی با نکات حقوقی مطلب ۵ اشتباه رایج در قرارداد اجاره که باعث ضرر شما میشود را مطالعه کنید.
زن برای جدایی و طلاق نیاز به داشتن دلیل دارد و نمیتواند مانند مرد هر زمان و بدون داشتن دلیل درخواست طلاق را به دفتر خدمات الکترونیک قضایی ارائه کند. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع نحوه طلاق گرفتن زن میپردازیم.
طبق ماده ۱۱۲۹ قانون مدنی در صورتیکه زن بتواند امتناع شوهر از پرداخت نفقه یا عجز از پرداخت او را در دادگاه ثابت نماید. دادگاه شوهر را مجبور به طلاق زن میکند و چنانچه شوهر حکم را اجرا نکند خود دادگاه یا نماینده او اقدام به اجرای صیغه طلاق و امضای سند طلاق خواهد کرد.
طبق ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی، زن این حق را دارد در صورتیکه ادامه زندگی مشترک برای او با مشقت همراه باشد از دادگاه خانواده تقاضای طلاق کند. این مورد مشمول عسر و حرج قرار میگیرد که از مصادیق عسر و حرج میتوان ترک زندگی مشترک از سوی مرد، اعتیاد به مواد مخدر، محکومیت قطعی مرد به حبس به مدت ۵ سال یا بیشتر، ضرب و شتم و دیگر سوء رفتارهای مالی غیر قابل تحمل و ابتلاء مرد به بیماریهای غیر قابل درمان را نام برد.
بر اساس ماده ۱۰۲۹ قانون مدنی غیبت مرد به مدت بیش از چهار سال از مواردی است که زن بر اساس آن میتواند درخواست طلاق کند.
شروط دوازدهگانه مندرج در عقدنامه که در صورت وقوع هر یک از آنها به تشخیص دادگاه، زن دارای حق طلاق میشود و بدون نیاز به حضور و موافقت شوهر و با تجویز دادگاه، میتواند به دفترخانه طلاق مراجعه نموده و صیغه طلاق را جاری کند:
یکی از راههای کسب حق طلاق توسط زن این است که مرد به یکی از دفاتر اسناد رسمی مراجعه میکند و وکالت در طلاق را به همسرش یا دیگری بدهد.
البته باید توجه داشت وکالت طلاق بایستی حتما محضری باشد یعنی در سند رسمی باشد.
پیشنهاد مطالعه: برای آشنایی با نکات حقوقی طلاق توافقی چقدر زمان میبرد؟ را مطالعه کنید.