تقسیم ارث یکی از طرق مالکیت است که قانون مدنی به دقت درباره آن تعیین تکلیف کرده است. به گزارش مجله دلتا کسی که فوت میکند و ارث به جا میگذارد را موَّرِث و بازماندگانی که از او ارث میبرند را وارث میگویند.
گاهی تاریخ فوت دو نفر که طبق قانون از یکدیگر ارث میبرند، مبهم و نامعلوم است. به طور مثال پدر و پسری در یک تصادف فوت کرده اند و مشخص نیست کدام یک زودتر فوت شده است. بنابراین در خصوص تاثیر زمان فوت باید قائل به تفکیک شد.
۱. تاریخ فوت هر دو نفر نامشخص است.
۲. تاریخ فوت یکی معلوم و تارخ فوت دیگری نامعلوم است.
فرض اول؛ اگر تاریخ فوت افرادی که از یکدیگر ارث میبرند نامشخص باشد یعنی معلوم نباشد کدام یک زودتر فوت کرده اند، افراد مذکور از یکدیگر ارث نمیبرند. مگر اینکه علت فوت غرق شدن یا هدم (زیر آوار ماندن یا خراب شدن بنا) باشد. مثلا پدر و پسری که برای نجات فردی به دریا رفته و دیگر برنگشته اند، در این مثال وراث آن ها از اشخاص متوفی ارث میبرند چون علت فوت غرق شدن است هرچند تاریخ فوت معلوم نیست.
فرض دوم؛ دو نفر که از یکدیگر ارث میبرند، تاریخ فوت یکی معلوم و تاریخ فوت دیگری نامعلوم است، در این فرض فردی که تاریخ فوتش نامعلوم است، از دیگری ارث میبرد. مثلا پدر و پسری که در تصادف به بیمارستان منتقل میشوند، و کسی نمیداند که پدر چه ساعتی فوت شده، یعنی قبل از انتقال به بیمارستان یا بعد از آن بوده است. در حالی که تاریخ فوت پسر در بیمارستان ثبت شده است.
طبق قانون ارث برخی موارد مانع از انتقال ارث میشوند که عبارتند از: کفر، لعان، قتل، زنا و بردگی
لعان؛ اگر فردی منکر رابطه پدر و فرزندی شود، یعنی بگوید این فرزند من نیست و به همسرش نسبت زنا دهد( رابطه جنسی نامشروع) در اینصورت زن و شوهر از یکدیگر و پدر و فرزند از یکدگر ارث نمیبرند. در واقع لعان موجب از بین رفتن زوجیت میشود و زن و شوهر نسبت به یکدیکر برای همیشه نامحرم محسوب میشوند. اگر پدر بعداً رابطه پدر و فرزندی را بپذیرد باز هم پدر از فرزند ارث نمیبرد ولی در این صورت فرزند از پدر ارث میبرد. لعان قوانین و مقررات خاصی دارد به این صورت که مرد به دادگاه مراجعه و فرزند خود را نفی میکند که البته امروزه این عمل صورت نمیگیرد.
کفر؛ کافر از مسلمان ارث نمیبرد. اگر متوفی مسلمان باشد ولی خویشاوندان وی کافر باشند، از او ارث نمیبرند. اگر شخص فوت شده کافر باشد و یک وارث مسلمان داشته باشد، ارث او به وارثان کافر نمیرسد.
قتل؛ طبق ماده ۴۵۱ قانون مجارات اسلامی، در صورتی که قاتل جزء وراث مقتول باشد و قتل عمدی باشد، قاتل از اموال و دیه مقتول ارث نمیبرد و اگر قتل خطای محض یا شبه عمدی باشد فقط از دیه ارث نمیبرد.
طفل متولد از زنا؛ طفل متولد از زنا(رابطه جنسی نامشروع)، از پدر و مادر و اقوام آنان ارث نمیبرد.
بردگی؛ در صورت برده بودن وارث یا مورث (متوفی) از یکدیگر ارث نمیبرند. مگر اینکه ورثه فقط یک نفر باشد، که در این صورت برده از اموالی که از متوفی باقی مانده است، خریداری و آزاد و مابقی ارثیه به او داده میشود.
یکی از مراحل ثبت شرکت و یا تغییرات آن ثبت آگهی در روزنامه رسمی است. در مجله دلتا به این موضوع میپردازیم که به چه روزنامه ای، روزنامه رسمی میگویند و در ادامه به مراحل ثبت شرکت در روزنامه رسمی اشاره شده است.
روزنامه رسمی وابسته به قوه قضائیه بوده و کلیه آگهی های قانونی کشور در این مرجع رسمی منتشر میشود. مواردی که در این روزنامه انتشار مییابند عبارتاند از:
• انتشار کلیه قوانین مصوب مجلس شورای اسلامی
• ثبت شرکت و تغییرات شرکت ها و موسسات غیر تجاری
• ثبت و تمدید نام و علائم تجاری
• ثبت طرح های صنعتی و اختراعات و غیره…
برای استعلام شرکت در روزنامه رسمی لازم است ابتدا شرکت مذکور در روزنامه به ثبت برسد. برای ثبت در روزنامه رسمی لازم است مراحلی طی شود که این مراحل به ترتیب ذکر می شود:
۱. ابتدا وارد پورتال روزنامه رسمی کشور شوید.
۲. با ثبت نام در قسمت پورتال، نام کاربری و گذر واژه خود را مشخص کنید.
۳. پس از عضویت و ورود به حساب کاربری به قسمت «صفحه شخصی من» رفته و روی «پرداخت هزینه آگهی» کلیک کنید.
۴. چنانچه قصد دارید قبل از پرداخت آگهی خود را ببینید شماره مکانیزه آگهی را که یک کد ۱۸ رقمی است وارد و روی گزینه مشاهده آگهی کلیک کنید.
۵. هزینه آگهی را از طریق درگاه اینترنتی پرداخت کنید.
۶. پس از پرداخت، یک کد پیگیری به شما داده میشود که برای پیگیری آگهی بایستی آن را در صورت نیاز حفظ کنید.
۷. پس از گذشت ۵ روز کاری آگهی شما در پورتال رسمی منتشر میشود و میتوانید نسخه الکترونیکی معتبر آن را دریافت کنید.
پس از این که آگهی در پورتال روزنامه ثبت شد ممکن است یکی از وضعیت های زیر را داشته باشد:
انتشار آگهی در روزنامه رسمی فقط مربوط به ثبت شرکت نیست. طبق قانون بعضی از تغییرات شرکت نیز باید در روزنامه رسمی چاپ شوند. در ادامه قوانین و مقررات ثبت آگهی شرکت در روزنامه رسمی اشاره شده است.
• هیات مدیره باید قبل از اقدام برای کاهش اختیاری سرمایه، تصمیم مجمع عمومی را در این باره، حداکثر تا مدت یک ماه در روزنامه رسمی و روزنامه کثیرالانتشاری که آگهی های مربوط به شرکت در آن منتشر میشود، چاپ کند.
• تصمیم راجع به انحلال و اسامی مدیر یا مدیران تصفیه و نشانی آن ها، باید ظرف پنج روز به مرجع ثبت شرکت ها اعلام تا پس از ثبت برای اطلاع عموم در روزنامه رسمی و روزنامه کثیرالانتشاری که اطلاعیه ها و آگهی های مربوط به شرکت در آن منتشر میشود، چاپ شود.
• تقسیم دارایی شرکت بین صاحبان سهام، در مدت تصفیه یا پس از آن ممکن نیست مگر آن که شروع تصفیه و دعوت بستانکاران قبلا سه بار و هر بار به فاصله یک ماه در روزنامه رسمی و روزنامه کثیرالانتشاری که اطلاعیه ها و آگهی های مربوط به شرکت در آن منتشر میشود، چاپ شود و حداقل شش ماه از تاریخ انتشار اولین آگهی گذشته باشد.
• مدیران تصفیه باید ظرف مدت یک ماه پس از ختم تصفیه مراتب را به مرجع ثبت شرکت ها اعلام کنند تا به ثبت برسد و در روزنامه رسمی و روزنامه کثیرالانتشاری که اطلاعیه ها و آگهی های مربوط به شرکت در آن منتشر میشود، چاپ شود و نام شرکت از دفتر ثبت شرکت ها و دفتر ثبت تجارتی حذف شود.
• پس از اعلام ختم تصفیه مدیران تصفیه باید وجوهی را که باقیمانده است در حساب مخصوصی نزد یکی از بانک های ایران تودیع و صورت اسامی بستانکاران و صاحبان سهامی را که حقوق خود را استیفا نکردهاند نیز به آن بانک تسلیم و مراتب را طی آگهی مذکور در همان ماده به اطلاع اشخاص ذینفع برسانند تا برای گرفتن طلب خود به بانک مراجعه کنند.
• پس از انقضاء ده سال از تاریخ انتشار آگهی ختم تصفیه هر مبلغ از وجوه که در بانک باقیمانده باشد در حکم مال بلاصاحب (مال بدون صاحب) است و از طرف بانک با اطلاع دادستان شهرستان ( هم اکنون دادستان عمومی و انقلاب) به خزانه دولت منتقل خواهد شد.
• تصمیم راجع به فروش اوراق قرضه و شرایط صدور و انتشار آن باید همراه با طرح اعلامیه انتشار اوراق قرضه کتبا به مرجع ثبت شرکت ها اعلام شود. مرجع مذکور مفاد تصمیم را ثبت و خلاصه آن را همراه با طرح اطلاعیه انتشار اوراق قرضه، به هزینه شرکت، در روزنامه آگهی خواهد کرد.
• نام و مشخصات و حدود اختیارات مدیر عامل باید با ارسال نسخه ای از صورتجلسه هیات مدیره به مرجع ثبت شرکت ها اعلام و پس از ثبت در روزنامه رسمی آگهی شود.
• آگهی شرکت در مجله رسمی وزارت دادگستری و یکی از روزنامه های کثیرالانتشار مجددا به فاصله ۱۰روز انتشار خواهد یافت. برگه ای از این آگهی برای هر کدام از بستانکارانی که شناخته شده است ارسال می شود.
• به محض اینکه فهرست بستانکاران احتمالی طبق قانون تنظیم شد، مدیر تصفیه از طریق اعلان در مجله رسمی و حداقل یک روزنامه دیگر به بستانکاران احتمالی اخطاریه میدهد که در مدت مذکور خود را معرفی کنند و مدارک مربوط به طلب خود همراه با لیستی که تمام مطالبات آنان را مشخص می کند به دفتردار دادگاه ارائه دهند و فیش دریافت کنند. اعلان ذکر شده باید در دو مرتبه و به فاصله پنج روز انتشار پیدا کنند.
• مدیر تصفیه قادر است اموال تاجر را توقیف و مهر و موم و مدیر تصفیه بلافاصله از روی لیست دارایی گذشته نسبت به رسیدگی اسناد و نوشته ها اقدام کند. چنانچه ضروری باشد متممی برای لیست دارایی ترتیب خواهد داد. مدیر تصفیه میبایست بلافاصله از طریق اعلان در روزنامه از طلبکاران جدید در صورتی که موجود باشند دعوت به عمل آورد که طی یک ماه مطالبات و اسناد خود را برای رسیدگی اعلام کنند. در اعلان یاد شده مفاد قرار محکمه که طبق آن مدیر تصفیه تعیین شده است میبایست مندرج شود.
پس از عقد ازدواج زن و شوهر نسب به یکدیگر حقوق و تکالیفی دارند که هر کدام موظف به رعایت کردن آن ها هستند. در ادامه مفهوم و شرایط تمکین و همچنین مجازات عدم تمکین بررسی شده است. با مجله دلتا همراه باشید.
تمکین از نظر لغوی به معنای اطاعت کردن است. و طبق قانون به دو دسته تقسیم میشود که عبارتند از :
۱. تمکین عام؛ به معنای خوش رفتاری یا حسن معاشرت زن با شوهر و پذیرفتن خواسته های مشروع همسر است. البته شایان ذکر است که مرد نیز موظف به رعایت تمکین است و بایستی نسبت به خواسته های مشروع همسر پاسخ مثبت بدهد. بنابراین اگر مردی از همسر خود توقعات نامشروع یا نامتعارفی داشته باشد، زن مکلف به اطاعت از او نیست. به عنوان مثال اگر مردی بر خلاف عرف از خروج همسر خود از منزل و بازدید خویشان و دوستان جلوگیری کند، رفتار وی سوءِ معاشرت تلقی میشود و زن مکلف به رعایت از آن نیست.
۲. تمکین خاص؛ منظور از این نوع تمکین رابطه خاص زوجیت و روابط جنسی زناشویی است. در مقابل تمکین، مساله عدم تمکین یا نشوز مطرح میشود که به معنی نافرمانی یکی از زوج ها نسبت به دیگری است. بنابراین نشوز نمیتواند صرفا مختص زن باشد. نافرمانی شوهر و عدم ایفای مقتضیات و ملزومات زندگی مشترک نشوز نام دارد. ولی در عرف و حقوق امروز، واژه نشوز را بیشتر در مورد زن به کار برده اند. نشوز مرد میتواند در موارد متعددی وجود داشته باشد. به طور مثال مردی که نفقه همسر را نمیپردازد یا با همسر خود حسن معاشرت ندارد ناشز است. شایان ذکر است که اگر حالت نشوز از جانب هر دو طرف باشد، شِقاق نامیده میشود.
• در صورت قرار داشتن زن در عادت ماهانه و بیمار بودن وی به طوری که پزشک رابطه جنسی را منع کرده باشد.
• مطابق ماده ۱۱۱۴ قانون مدنی اگر حق تعیین منزل به زن داده شده، زن می تواند از زندگی کردن در منزل مرد خودداری کند و مرد باید در منزل مورد تایید زن، زندگی کند.
• چنانچه مرد منزل مستقل و مناسبی در شأن زن تهیه نکرده باشد، زن میتواند از رفتن به منزل شوهر خودداری کند.
• اگر زندگی در منزل با شوهر موجب ترس از ضرر و زیان بدنی، مالی و یا شرافتی برای زن باشد، وی میتواند منزل را ترک و تا زمانی که همسر او صلاحیت لازم را پیدا نکرده، از بازگشت به منزل خودداری کند و در این شرایط نیز به زن نفقه تعلق میگیرد.
• چنانچه بعد از جاری شدن صیغه عقد، مرد به بیماری مقاربتی مبتلا شده به طوری که رابطه جنسی موجب سرایت بیماری به زن شود، زن میتواند از این رابطه خودداری کرده، در حالی که حق پرداخت نفقه وی محفوظ خواهد بود .
• برای انجام واجبات دینی مانند حج رفتن یا حمام رفتن برای ادای نماز واجب، زن میتواند در صورت عدم اجازه شوهر خارج شود. و حق پرداخت نفقه او از بین نمیرود.
• در مواردی که زن به دلیل درمانی که ضرورت دارد تصمیم بگیرد از منزل خارج شود و مرد اجازه ندهد، زن میتواند اطاعت نکند و نفقه او نیز بر عهده مرد خواهد بود.
عده ای از افراد عدم تمکین از سوی زن را جرم تلقی کرده و او را مستحق مجازات میدانند ولی باید گفت که در قانون برای عدم تمکین از سوی زن مجازات در نظر گرفته نشده است. و در واقع در صورت عدم تمکین، دادگاه اقدام به صدور رأی به الزام به تمکین صادر میکند که طبق آن وی موظف است از همسر خود تمکین کند و در صورتی که زن تغییر رویه ندهد، آثار حقوقی و حکم عدم تمکین برای وی به همراه خواهد داشت.
۱. در صورتی که زن بدون مانع مشروع از تمکین خودداری کند ، از حق نفقه محروم خواهد شد.
۲. در صورت عدم تمکین، زن از برخی از حقوق مالی بعد از طلاق همچون اجرت المثل ایام زوجیت و تنصیف اموال و دارایی ها محروم میشود.
۳- مرد با گذشت مدت زمانی از عدم تمکین می تواند با مراجعه به دادگاه، و ارائه درخواست ازدواج مجدد، این اجازه را از دادگاه دریافت کند.
برخی از املاک دارای سند اوقافی هستند. اما غالباً افراد نسبت به خرید و فروش این نوع ملک تردید دارند و تفاوت این سند را با سند ملکی تشخیص نمیدهند. در مجله دلتا به سؤالاتی در خصوص املاک موقوفه پاسخ داده شده است.
در واقع املاک موقوفه به املاکی گفته میشود که زمین آن توسط شخصی وقف شده است و اداره اوقاف در ازای اقساط ۹۹ ساله آن را به افراد دیگر اجاره داده و درآمد حاصله را صرف امور مربوطه میکند. مبالغ اقساط مذکور در طول سال خیلی زیاد نیست. توجه به این نکته لازم است که منظور از پرداخت اقساط ۹۹ ساله به معنای اجاره به شرط تملیک نیست. این املاک دارای سند هستند و هیچ مشکلی هم برای خرید و فروش خانه، رهن و اجاره آپارتمان و حتی ساخت و ساز در زمین آن ها وجود ندارد. املاک اوقافی در شهرهای مختلف ایران وجود دارد و املاکی که این سند را دارند با قیمت کمتری معامله میشوند و همین موضوع باعث شده است تا برخی نسبت به خرید چنین ملک هایی شک و تردید داشته باشند اما شایان ذکر است که املاک وقفی به این معنا نیست که در صورت خریداری، در آینده شخصی به عنوان مدعی بتواند آن را از مالک پس بگیرد. یکی از مزایای سند وقفی این است که افرادی که بودجه کمی دارند با خرید این املاک، نه فقط میتوانند صاحب ملک شوند، بلکه اگر ملک اوقافی را به صورت زمین خریداری کنند امکان دریافت وام و ساخت و ساز روی آن وجود دارد.
سند
اوقافی با سند ملکی تفاوت هایی دارد که پیش از تصمیم گیری در خرید، باید
به آن ها دقت شود. این تفاوت ها در زیر شرح داده شده است.
۱. سند وقفی به مالک اختیار کامل نمیدهد و علاوه بر اقساطی که به صورت
سالانه باید به اداره اوقاف پرداخت شود، بعد از ۹۹ سال درباره اجاره مجدد
ملک اوقافی تصمیم گیری خواهد شد. در واقع میتوان گفت برای هر کاری از
جمله نقل و انتقال، مالک باید اجازه اوقاف را داشته باشد.
۲. املاکی که این برگه را دارند دارای سند اعیان (ساختمان) و اجاره نامه
عرصه (زمین) ملک موقوفه هستند و در واقع خریدار حق مالکیتی روی زمین ندارد و
فقط مالک ساختمان خواهد بود.
۳. یکی از تفاوت های این سند با سند ملکی این است که بدون مجوز از اداره
اوقاف امکان خرید و فروش ندارد، بلکه درباره هر گونه تغییری در املاک
اوقافی باید چندین مرحله به اداره اوقاف مراجعه شود.
۴. اسناد ملکی شش دانگ هستند و به صورت تک جلد یا چند جلد در اختیار مالکان
قرار میگیرد. در واقع چه مالک یک نفر باشد یا چند نفر، نام آن ها در هر
سند که دارای شماره پلاک ثبتی مجزاست، درج میشود و پلاک مذکور و هویت مالک
به سادگی از طریق اداره ثبت اسناد و املاک قابل رهگیری است.
۵. در سند ملکی هر فرد یک سند شش دانگ یا به اندازه سهم خود سند دفترچه ای
با سند منگوله دار دارد و نباید منگوله دست خورده باشد. در سند ملکی
حدود اربعه از چهار طرف شمال، جنوب، شرق و غرب مشخص شده است. نقل و انتقال
سند ملکی باید در دفاتر اسناد رسمی انجام شود و غیر از آن اعتبار قانونی
ندارد.
۶. هنگام معامله ملک وقفی، علاوه بر اداره ثبت اسناد، باید از اداره اوقاف
نیز استعلامات لازم گرفته شده و در نهایت نکات مربوط به معاملات املاک
اوقافی نیز رعایت شود.
۷.ارزش سند ملکی در حدود ۲۰ درصد بیشتر از سند اوقافی است.
۸ . در سند اوقافی مالک صرفاً مستأجر موقوفه است و مالک ساختمان شناخته میشود.
در خصوص میزان اجاره املاک اوقافی باید اذعان داشت، هزینه اجاره ای که باید بابت این گونه املاک پرداخت شود خیلی زیاد نیست. به عنوان مثال برای یک زمین ۲۰۰ متری در منطقه ای از تهران حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ هزار تومان است که باید به اداره اوقاف پرداخت شود.
شاید برای برخی از افراد این سؤال ایجاد شود که شهرداری چه وظایف و اختیاراتی دارد. در واقع وظایف شهرداری در امور مختلف توسط ماده ۵۵ قانون شهرداری تعیین شده است. در ادامه با مجله دلتا همراه باشید.
برخی از مهمترین وظایف شهرداری مطابق ماده ۵۵ قانون شهرداری به شرح زیر است :
۱. ایجاد خیابان ها و کوچه ها و میدان ها و باغ های عمومی و مجاری آب و توسعه معابر در حدود قوانین.
۲. تنظیف و نگاهداری و تسطیح معابر و انهار (رود های) عمومی و مجاری آب ها و فاضلاب و تنقیه قنوات (لای روبی قنات های) مربوط به شهر، تأمین و روشنایی به وسائله ممکنه
تبصره ۱- سد معابر عمومی و اشغال پیاده روها و استفاده غیر مجاز آن ها و میدان ها و پارک ها و باغ های عمومی برای کسب و یا سکنی و یا هر عنوان دیگری ممنوع است و شهرداری مکلف است از آن جلوگیری و در رفع موانع موجود و آزاد نمودن معابر و اماکن مذکور فوق به وسیله مأمورین خود رأساً اقدام کند. شهرداری مکلف است محل های مخصوصی برای تخلیه زباله و نخاله و فضوالت ساختمانی و مواد رسوبی فاضلاب ها و نظایر آنها تعیین و ضمن انتشار آگهی به اطلاع عموم برساند. محل های تخلیه زباله باید خارج از محدوده شهر تعیین شود و محل تأسیس کارخانجات تبدیل زباله به کود به تشخیص شهرداری خواهد بود.
۳. مراقبت در امور بهداشت ساکنین شهر و تشریک مساعی ( همکاری) با مؤسسات وزارت بهداری .
۴. جلوگیری از گدایی و واداشتن گدایان به کار و توسعه آموزش عمومی و غیره.
۵. حفظ و اداره کردن دارائی منقول و غیر منقول شهرداری و اقامه دعوی بر اشخاص و دفاع از دعاوی اشخاص علیه شهرداری.
۶. برآورد و تنظیم بودجه و متمم بودجه و اصلاح بودجه و تفریغ بودجه شهرداری و تنظیم پیشنهاد برنامه ساختمانی و اجرای آن پس از تصویب شورای شهر.
۷. انجام معاملات شهرداری اعم از خرید و فروش اموال منقول و غیر منقول و مقاطعه و اجاره و استیجاره پس از تصویب انجمن شهر با رعایت صالح و صرفه و مقررات آئین نامه مالی شهرداری ها پیش بینی شده در این قانون.
۸. ایجاد غسالخانه و گورستان و تهیه وسائل حمل اموات و مراقبت در انتظام امور آنها.
۹. اتخاذ تدابیر مؤثر و اقدام لازم برای حفظ شهر از خطر سیل و حریق و همچنین رفع خطر از بناها و دیوارهای شکسته و خطرناک واقع در معابر عمومی و کوچه ها و اماکن عمومی و دالان های عمومی و خصوصی و پر کردن و پوشاندن چاه ها و چاله های واقع در معابر و جلوگیری از گذاشتن هر نوع اشیاء در بالکن ها و ایوان های مشرف و مجاور به معابر عمومی که افتادن آنها موجب خطر برای عابرین است و جلوگیری از ناودان ها و دودکش های ساختمان ها که باعث زحمت و خسارت ساکنین شهرها باشد.
۱۰. جلوگیری از شیوع امراض ساریه (مسری) انسانی و حیوانی و اعلام این گونه بیماری ها به وزارت بهداری و دامپزشکی و شهرداری های مجاور هنگام بروز آن ها و دور نگهداشتن بیماران مبتلا به امراض مسری بوده و یا در شهر بالصاحب (بدون صاحب) و مضر هستند.
۱۱. پیشنهاد اصالح (اصلاح) نقشه شهر در صورت لزوم و تعیین قیمت عادله اراضی و ابنیه متعلق به اشخاص که مورد احتیاج شهر باشد بر طبق قانون توسعه معابر و تأمین محل پرداخت آن و ایجاد و توسعه معابر و خیابان ها و میدان ها و باغ های عمومی و تهیه اراضی مورد احتیاج برای لوله کشی و فاضلاب اعم از داخل یا خارج شهر و همچنین تهیه اراضی الزم برای ساختمان مخزن و نصب دستگاه تصفیه و آبگیری و متعلقات آنها بر طبق قانون توسعه معابر.
۱۲. تهیه و تعیین میدان های عمومی برای خرید و فروش ارزاق (خواربار) و توقف وسائط نقلیه و غیره.
۱۳. جلوگیری از ایجاد و تأسیس کلیه اماکن که به نحوی از انحاء موجب بروز مزاحمت برای ساکنین یا مخالف اصول بهداشت در شهرها است.
۱۴. احداث بناها و ساختمان های مورد نیاز محل از قبیل کشتارگاه و میدان ها و باغ کودکان و ورزشگاه مطابق اصول صحی (بهداشتی) و فنی و اتخاذ تدابیر لازم برای ساختمان خانه های ارزان قیمت برای اشخاص بی بضاعت ساکن شهر.
۱۵. تشریک مساعی با فرهنگ درحفظ ابنیه و آثار باستانی شهر و ساختمان های عمومی و مساجد و غیره.
۱۶. صدور پروانه برای کلیه ساختمان هائی که در شهر ساخته میشود.
تبصره- شهرداری در شهرهائی که نقشه جامع شهر تهیه شده مکلف است طبق ضوابط نقشه مذکور در پروانه های ساختمانی نوع استفاده از ساختمان را قید کند. در صورتی که بر خالف مندرجات پروانه ساختمانی در منطقه غیر تجاری محل کسب یا پیشه و یا تجارت دائر شود شهرداری مورد را در کمیسیون مقرر در تبصره یک ماده ۱۱۱ این قانون مطرح مینماید و کمیسیون در صورت احراز تخلف مالک یا مستاجر با تعیین مهلت مناسب که نباید از دو ماه تجاوز نماید در مورد تعطیل محل کسب یا پیشه و یا تجارت ظرف مدت یک ماه اتخاذ تصمیم میکند.
این تصمیم به وسیله مامورین شهرداری اجراء می شود و کسی که عالمانه از محل مزبور پس از تعطیل برای کسب و پیشه و یا تجارت استفاده کند به حبس جنحه ای از شش ماه تا دو سال و جزای نقدی از پنج هزار و یک ریال تا ده هزار ریال محکوم خواهد شد و محل کسب نیز مجدداً تعطیل می شود.
دائر کردن دفتر وکالت و مطب و دفتر اسناد رسمی و ازدواج و طلاق و دفتر روزنامه و مجله و دفتر مهندسی وسیله مالک از نظر این قانون استفاده تجاری محسوب نمیشود.
۱۷. ساختن خیابان ها و اسفالت کردن سواره روها و پیاده روهای معابر و کو چه های عمومی و انهار و جدول های طرفین از سنگ اسفالت و امثال آن به هزینه شهرداری هر محل.
۱۸. وضع مقررات خاصی برای نامگذاری معابر و نصب لوحه نام آن ها و شماره گذاری اماکن و نصب تابلوی الصاق اعالنات (نصب تابلوی اعلانات) و برداشتن و محو کردن آگهی ها از محل های غیر مجاز و هرگونه اقداماتی که در حفظ نظافت و زیبائی شهر موثر باشند