حجب یکی از موانع ارث است و انواع مختلفی دارد. در این مطلب از مجله دلتا میخواهیم به موضوع اشخاصی که مانع ارث می شوند بپردازیم.
بهطور کلی اقسام حجب را میتوان به دو نوع حجب حرمانی و حجب نقصانی تقسیم کرد.
در واقع در حجب حرمانی هر شخصی که ارتباط نزدیکتری با میت داشته باشد مانع از ارث بردن شخصی که ارتباط دورتری با میت دارد میشود.
یعنی وارثانی که در درجه اول قراردارند و شامل پدر، مادر، فرزند و همسر میشوند، مانع از ارث بردن طبقات پایینتر که شامل خواهر و برادر و خاله و عمو و… هستند، میشوند.
برای مثال حذف شدن برادرزاده از لیست وراث به دلیل وجود خواهر و برادر متوفی است.
در تعریفی ساده درمورد حجب نقصانی میتوان گفت که در واقع به دلیل وجود یک شخص در میان ورثه اشخاص دیگر از مرتبهای بالاتر که حق خوبی در ارث دارند، به مرتبهای پایینتر که حقشان کمتر میشود تنزل پیدا میکنند.
برای مثال میتوان گفت که پدر و مادر میت در حالت خوب و بالا از میت ارث خواهند برد ولی اگر میت فرزندی داشته باشد، فرزند او باعث میشود تا پدر و مادر میت کمتر از حالت عرف ارث ببرند.
محجوبین یا همان افرادی که از ارث یا بهطور کلی یا بهطور جزئی منع میشوند بر دو دسته هستند:
این دسته شامل افرادی میشود که ممکن است بهطور کلی به دلایلی مثل جزو طبقههای فرعی بودن، داشتن نسبت دور باحاجب و… از ارث بردن بهطور کامل منع و محروم شوند.
این گروه معمولا بهطور جزئی از ارث بهره میبرند و منع شدن آنها بهطور کلی با درصد بسیار کمی صورت میگیرد که شامل پدر و مادر،فرزند، زن و شوهر میشوند.
اگر بعد از تقسیم کردن اموال بین وارثان مقداری از اموال اضافه آمد، در این صورت این مقدار از اموال که اضافه آمده است حتما باید بین وارثان که تعیین شده است تقسیم شود، مگر اینکه وراث برای زمانی که اموال اضافه آمد مانع داشته باشند که در این صورت ارث به آنها تعلق نمیگیرد.
برای مثال زن بیش از یک چهارم مال را مطلقا نمیتواند به ارث ببرد.
شوهر بیش از یک دوم را درصورت وجود وراث نسبی دیگر نمیتواند به ارث ببرد.
مادر نمیتواند بیشتر از یک ششم مال را به ارث ببرد. در برخی موارد هم از حجب رد محروم میشود، البته درصورتی که حاجب داشته باشد.
پیشنهاد مطالعه: برای آشنایی با نکات حقوقی بیشتر مطلب زنانی که مهریه آنها نصف میشود مطالعه کنید.
از جمله مهمترین حقوقی که زن به موجب عقد نکاح به دست میآورد مهریه است. مهریه در واقع مالی است که مرد پرداخت آن به زن را بر عهده میگیرد و هر زمان که زن بخواهد قابل مطالبه است. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع نصف شدن مهریه زنان میپردازیم.
مالکیت زن بر مهریه از لحظه عقد، ناپایدار است و اگر بین مرد و زن رابطه جنسی صورت نگرفته باشد، مهریه نصف میشود. بر اساس ماده ۱۰۹۲ قانون مدنی، هرگاه شوهر قبل از نزدیکی، زن خود را طلاق دهد تنها باید نصف مهریه را پرداخت کند. حتی اگر قبل از طلاق مهریه را بهصورت کامل پرداخت کرده باشد، میتواند مازاد آن را پس بگیرد.
از موارد دیگری که باعث نصف شدن مهریه میشود در ماده ۱۰۹۷ قانون مدنی آورده شده است و بر مبنای عقد موقت تعیین شده است. بر این اساس، در نکاح موقت هرگاه شوهر قبل از رابطه جنسی تمام مدت نکاح را ببخشد، باید نصف میزان اصلی مهریه را پرداخت کند. یعنی اگر مرد در عقد موقت یا صیغه قبل از وقوع رابطه زناشویی تمام مدت عقد موقت را به زن ببخشد یا بذل مدت کند، موظف است که نصف مهریه را پرداخت نماید.
بر اساس ماده ۱۱۰۱ قانون مدنی، اگر عقد ازدواج، به هر دلیلی قبل از نزدیکی فسخ شود، حق مهریه از زن گرفته میشود. با این حال اگر به دلیل ناتوانی جنسی مرد، زن خواستار فسخ قرارداد ازدواج شود، مرد باید نصف مهریه را به وی پرداخت نماید. بر این اساس، اگر زن قبل از رابطه زناشویی از ناتوانی جنسی مرد آگاه شود، این حق را دارد که ضمن نصف شدن مهریه، ازدواجش را فسخ نماید.
پیشنهاد مطالعه: برای آشنایی با نکات حقوقی مطلب رابطه نامشروع تلفنی مجازاتی سنگین دارد را مطالعه کنید.
یکی از قوانین آپارتماننشینی پرداخت شارژ ساختمان است. هر یک از اعضا وظیفه دارند تا شارژ ساختمان که شامل هزینههای جانبی است را سر موقع پرداخت کنند. در این نوشتار از مجله دلتا به موضوع مجازات عدم پرداخت شارژ ساختمان میپردازیم.
منظور از شارژ مبلغی است که هر واحد باید برای هزینههای عمومی و مشترک ساختمان پرداخت کند. این مبلغ بسته به شرایط و امکانات ساختمان، صرف نظافت مشاعات، تعمیر و نگهداری آسانسور، حقوق و مزایای سرایدار یا نگهبان، باغبان و غیره میشود.
در برخی ساختمانها کنتور آب، برق و گاز مشترک است. بنابراین هزینههای قبض این موارد نیز به مبلغ شارژ اضافه میشود.
روش تعیین شارژ، بسته به نظر ساکنان و اعضای هیأت مدیره مشخص میشود. ممکن است بر اساس تعداد نفرات ساکن در هر واحد میزان شارژ متغیر باشد یا بدون در نظر گرفتن تعداد ساکنین، هر واحد میزان شارژ ثابتی داشته باشد.
همه باید هزینههای شارژ را بهصورت کامل پرداخت کنند. کسی نمیتواند مثلا با ادعای اینکه از آسانسور استفاده نمیکند، از پرداخت هزینههای مربوط به آن خودداری کند.
قبل از امضای خرید یا اجاره آپارتمان، از مبلغ شارژ و نبود بدهی در این زمینه اطمینان حاصل کنید.
مطابق ماده ۱۰ قانون تملک آپارتمانها و تبصره یک الحاقی به این ماده، در صورت امتناع مالک یا استفاده کننده از پرداخت سهم خود در هزینههای مشترک ساختمان، از طریق مدیر یا هیأت مدیران به وسیله اظهارنامه با ذکر مبلغ بدهی و صورت ریز آن، هزینهها مطالبه میشود.
همانطورکه در قانون آمده است، در صورتیکه یکی از اهالی ساختمان ظرف ۱۰ روز از تاریخ ابلاغ اظهارنامه سهم بدهی خود را پرداخت نکند، مدیر یا هیأت مدیران میتوانند به تشخیص خود و با توجه به امکانات، از دادن خدمات مشترک مانند شوفاژ، تهویه مطبوع، آب گرم، برق، گاز و غیره خودداری کنند.
همچنین در صورتیکه مالک یا استفاده کننده باز هم تسویه حساب نکند، اداره ثبت محل وقوع آپارتمان به تقاضای مدیر یا هیأت مدیران برای وصول وجه مطابق اظهارنامه ابلاغ شده، اجراییه صادر میکند.
اگر با طی مراحل فوق، واحد مربوطه همچنان از پرداخت بدهی امتناع کند، مدیر ساختمان میتواند به دادگاه عمومی حقوقی مراجعه و دادخواست تنظیم کند. معمولا دادگاه به مواردی از این دست بدون نوبت رسیدگی میکند.
پیشنهاد مطالعه: برای آشنایی با نکات حقوقی اختلاف در مشاعات ساختمان و راهحل آن مطالعه کنید.
اجاره، قراردادی است که بر طبق آن فردی که موجر (صاحبخانه) نامیده میشود، خانه یا آپارتمان یا مغازه خود را به فرد دیگری که مستاجر نام دارد، برای مدت معین و در ازای اجارهبها یا کرایه واگذار میکند. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع دریافت خسارت از مستاجر میپردازیم.
در خانه یا آپارتمان مسکونی: مستاجر معمولا برای سکونت خود و افراد خانوادهاش خانهای را اجاره میکند. بنابراین او حق دارد از انباری یا پارکینگ مشترک استفاده کند مگر اینکه در قرارداد اجاره بر خلاف آن توافق شده باشد. اگر مستاجر پول پیش به موجر داده باشد، در هنگام تخلیه میتواند آن را از موجر پس بگیرد. اگر خانه یا آپارتمان نیاز به تعمیرات کلی داشته باشد، مستاجر میتواند از موجر بخواهد که این تعمیرات را انجام دهد. مستاجر میتواند خانه یا مغازه را به فرد دیگری اجاره بدهد مگر اینکه در قرارداد بر خلاف آن توافق شده باشد.
در مغازه و محل کسب: در قرارداد اجاره مغازه و محل کسب، مستاجر صرفا باید به شغلی که در قرارداد اجاره تعیین شده است، اشتغال یابد. بنابراین در صورت تغییر شغل بدون اجازه موجر، موجر حق فسخ قرارداد اجاره و تخلیه مورد اجاره را دارد. در این نوع از اجاره، موجر معمولا با گرفتن سرقفلی مغازهاش را اجاره میدهد. در هنگام تخلیه، مستاجر حق دارد از موجر بخواهد سرقفلی او را پس بدهد. سرقفلی هم به نرخ روز محاسبه و به مستاجر پرداخت خواهد شد.
اگر مستاجر باعث ورود خسارت به مغازه یا خانه موجر شود، باید آن را جبران کند. مثلا اگر مستاجر شیشههای خانه یا مغازه را شکسته یا سایر اشیای موجر در محل را خراب کرده باشد باید در هنگام تخلیه، خود آنها را تعمیر و اصلاح کند یا هزینههای آن را به موجر بپردازد. اگر مستاجر از پرداخت خسارت خودداری کند، موجر میتواند هم برای تخلیه و هم برای خسارتهای خود به دادگاه مراجعه کند. دادگاه از طریق پول پیش مستاجر که نزد موجر است، خسارتهای موجر را جبران میکند.
پیشنهاد مطالعه: برای آشنایی با نکات حقوقی مطلب کارهایی که اگر در اینستاگرام انجام دهید، مجازات میشوید را مطالعه کنید.
قتلهای ناموسی، موضوعی است که در جامعه امروز ما هنوز پررنگ است و حتی اگر پیگیر دائم اخبار نباشید، هر چند وقت یکبار خبری از آن شنیدهاید. قتلهای ناموسی اغلب ریشه فرهنگی دارند اما قانون چطور میتواند مانع از بروز آن شود؟ در این مطلب از مجله دلتا به موضوع مجازات قتل ناموسی میپردازیم.
قتل، هر فعل یا ترک فعلی است که منجر به سلب حیات از دیگری شود. این جرم در گروه جرایم علیه اشخاص است و در حالت کلی به دو دسته عمد و غیر عمد تقسیم میشود که هریک، مجازات متفاوتی دارند:
مجازات قتل عمد قصاص نفس است. به این معنا که اولیاءدم مقتول میتوانند خواهان قصاص باشند و امکان صلح و گذشت یا تبدیل به دیه از سوی اولیاءدم وجود دارد. در تبدیل قصاص به دیه، امکان حبس سه تا ده سال نیز وجود دارد. محاسبه نرخ دیه بر مبنای آخرین نرخ اعلامی است و باید ظرف یکسال پرداخت گردد.
قتل غیر عمد خود به دو دسته شبه عمد و خطای محض تقسیم میشود و به دلیل غیرعمدی بودن مشمول قصاص نفس نیست.
مجازات قتل شبه عمد، حبس و پرداخت دیه است. شایعترین نوع قتل شبه عمد، سوانح رانندگی بوده که منجر به مرگ میشود. عموما کسی که مرتکب قتل شده به پرداخت دیه و حبس محکوم شده و بخش اعظم دیه از محل بیمه ثالث، تامین میشود.
قتل خطای محض، در مواقعی که مرتکب قصدی نداشته، تعریف میشود. این نوع قتل، عموما در حالت بیهوشی، ناشی از رفتاری غیرکشنده یا توسط صغیر یا مجنون انجام میشود. مجازات آن، پرداخت دیه است و حبسی در کار نیست و عموما پرداخت دیه نیز بر عهده عاقله مرتکب است.
جنایتهای ناموسی یا قتل ناموسی به ارتکاب خشونت و اغلب قتل زنان یک خانواده به دست مردان خویشاوند خود گفته میشود.
شرط لازم در قصاص نفس در جرایم قتل عمد، قصد و اراده قاتل است اما برای اجرای قصاص، تنها “نیت” کفایت نمیکند و شرایط دیگری نیاز است که اگر این شرایط وجود نداشته باشد، قصاص اجرا نمیشود. قتلهای ناموسی از منظر قانون، در شرایط زیر مجازات قصاص، ندارند.
مشاهده شده است که در اغلب قتلهای ناموسی، مرتکب پدر، همسر یا برادر مقتول هستند. در دو مورد اول امکان سقوط قصاص ( قصاص انجام نشود) وجود دارد.
پیشنهاد مطالعه: برای آشنایی با نکات حقوقی مطلب مجازات عدم تمکین جنسی در ازدواج موقت را مطالعه کنید.