به تجربه بسیار دیدهایم که وکالت در طلاق بدون در نظر گرفتن محتویات و شرایط آن به زن داده شده است. پس از چندی زن بدون اطلاع شوهر به وسیله آن طلاق گرفته است و مهریه بر گردن شوهر باقی مانده است. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع دادن حق طلاق به همسر میپردازیم.
اینکه مردی بخواهد مهریه همسرش را که دین شرعی و قانونی است، پرداخت کند امری مقبول و پسندیده است. اما آقایان باید توجه داشته باشند در صورتیکه میخواهند وکالت در طلاق به همسر خود دهند با توجه به وضعیت مالی خودشان تکلیف مهریه را در وکالت مشخص کنند.
نحوه نگارش و محتویات وکالت زن در طلاق بسیار اهمیت دارد. وکالت عقدی است جایز به این معنی که وکیل و موکل میتوانند در هر زمان آن را بر هم زنند. ولی اگر وکالت طلاق زن در ضمن عقد ازدواج یا بهصورت بلاعزل در دفترخانه تنظیم شده باشد که به وکالت بلاعزل در طلاق مشهور است، امکان پشیمانی برای شوهر از آن وجود ندارد.
اینکه زن بتواند چه نوع طلاقی هم بگیرد رجعی(قابل برگشت و دارای عده) یا خلع بستگی به وکالت در طلاق دارد.
اینکه تکلیف مهریه هم چه میشود وابسته به مندرجات و اختیارات وکیل در وکالتنامه دارد. به عنوان مثال امکان دارد طوری وکالتنامه تنظیم شود که طلاق در قبال بخشش کل مهریه باشد یا بخشش نیمی از آن یا غیره.
یکی از خطرات احتمالی دادن حق طلاق به زن اینگونه است که زن با وکالتی که دارد و پس از انتخاب وکیل برای همسر، مهریه را در قبال طلاق خلع میبخشد. ولی در ایام عده و بدون اطلاع شوهر، از بخشش مهریه پشیمان میشود. در این مورد گاهی مرد ممکن است که نداند در کدام دادگاه خانواده یا کدام دفترخانه طلاق ثبت شده است.
بسیار شده است سوال پرسیده میشود بهتر است با طلاق توافقی جدا شویم یا اینکه به همسرم وکالت برای طلاق دهم؟
قطعا جواب این سوال آن است که اگر مطمئن هستید که بلافاصله همسرتان قصد جدایی با حق طلاق دارد بهتر است که شخصا یا توسط داشتن وکیل مستقیم و به وسیله طلاق توافقی جدا شوید تا بر جزئیات کار اشراف کامل داشته باشید.
پیشنهاد مطالعه: برای آشنایی با نکات حقوقی مطلب آیا فریب در ازدواج جرم است؟ را مطالعه کنید.
طلاق به دلیل کراهت و تنفر زن، درصد قابل توجهی از پروندههای طلاق در دادگاه خانواده را تشکیل میدهد و بر همین اساس این نوع طلاق به عنوان یکی از طلاقهای شایع میان زوجین مطرح میشود. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع طلاق به دلیل تنفر زن میپردازیم.
در یک تقسیمبندی کلی در قانون ایران طلاق به دو دسته طلاق رجعی و طلاق بائن تقسیم میشود. طلاق رجعی به این معناست که برای شوهر در مدت عده حق رجوع وجود دارد. یعنی با اینکه رابطه زوجیت به واسطه اجرای طلاق قطع شده است اما در صورت رجوع مرد در مدت زمان عده همان رابطه زوجیت برقرار میشود. اما طلاق بائن، به طلاقی گفته میشود که در آن برای شوهر حق رجوع وجود ندارد.
مطابق بند ۳ ماده ۱۱۴۵ قانون مدنی، یکی از انواع طلاقهای بائن طلاق خلع است. طلاق خلع در ماده ۱۱۴۶ قانون مدنی این طور تعریف شده است: «طلاق خلع آن است که زن به واسطه تنفری که از شوهر خود دارد در مقابل مالی که به شوهر میدهد طلاق بگیرد. اعم از اینکه مال مزبور عین مهر یا معادل آن یا بیشتر یا کمتر از مهر باشد.»
مطابق تعریف این ماده، در صورتیکه تنفر و کراهتی که زن نسبت به شوهر خود دارد در حدی باشد که ادامه زندگی را برای او یا برای هر دو مشکل سازد و مانع توجه به وظایف و تکالیف شرعی و احساسی شود، میتواند با پرداخت مالی به شوهر، اعم از اینکه آن مال عین مهریه، معادل آن یا بیشتر و کمتر از آن باشد، از او طلاق بگیرد.
اما سوال اینجاست که آیا هر میزان تنفر زن نسبت به شوهر باعث اثبات عسر و حرج او و صدور حکم طلاق خواهد بود؟
به نظر میرسد که صرف تنفر زن از شوهر از موجبات عسر و حرج محسوب نمیشود که زن بتواند بر مبنای آن طلاق بگیرد. علاوه بر این در طلاق خلع بخشیدن مالی از زن اعم از مهریه یا غیر آن نیازمند قبول شوهر است.
در نتیجه با اینکه اگر زن مقدار قابل توجهی از مهریه خود را ببخشد بیانگر وخامت اوضاع و سختی زن دارد. اما در صورت مخالفت و عدم رضایت شوهر، دلیل دیگری هم برای طلاق گرفتن نیاز است.
بنابراین برای جمع بندی بررسی امکان طلاق از طریق کراهت و تنفر زن باید موارد زیر را در نظر داشته باشید:
پیشنهاد مطالعه: برای آشنایی با نکات حقوقی مطلب آیا فریب در ازدواج جرم است؟ را مطالعه کنید.
بر اساس قانون مدنی زن به محض عقد ازدواج، مالک مهریه میشود و مرد از همان لحظه متعهد میشود که مهریه همسر خود را بپردازد. به لحاظ عرفی مطالبه مهریه معمولا حین دعوای طلاق در دادگاه مطرح میشود. اما در هر شرایطی زن امکان دریافت مهریه را خواهد داشت. حتی در صورتیکه شوهر فوت کرده باشد نیز زن میتواند با ارئه دادخواستی مهریهاش را مطالبه کند که از اموال متوفی باید پرداخت شود. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع مهریه همسر دوم میپردازیم.
اگر مردی بیش از یک زن داشته باشد خواه به عقد دائم یا عقد موقت، همسران او میتوانند از محل ماترک (آنچه به ارث رسیده) مطالبه مهریه کنند.
هیچ کدام از زنان متوفی در گرفتن مهریه بر دیگری برتری ندارد.
بعضی به اشتباه فکر تصور میکنند، مهریه زن اول بر دیگران ارجحیت دارد که چنین نیست. حتی مهریه زنی که به عقد موقت در نکاح مرد بوده است با مهریه زنی که در عقد دائم بوده است تفاوتی نمیکند.
پس از فوت شوهر از کل ارث از جمله منزل مسکونی او میتوان مهریه را وصول کرد. مهریه را هم از طریق دادگاه و هم از طریق اجرای ثبت میتوان مطالبه کرد.
آنچه اینجا اهمیت دارد این است که اگر اموال متوفی برای پرداخت همه مهریهها کفایت نکند، زنی که زودتر ملک یا مال دیگری از اموال به جا مانده فرد فوت شده را توقیف کرده باشد، در گرفتن مهریه از محل مال توقیف شده اولویت دارد. حتی اگر مالی جهت وصول مهریه برای زن دیگر نمانده باشد.
پیشنهاد مطالعه: برای آشنایی با نکات حقوقی زن چه زمانی میتواند جدا از شوهر خود زندگی کند؟ مطالعه کنید.
اگر پرداخت طلب شاکی که دادگاه مبلغ آن را تعیین کرده است ممکن نباشد، فرد بدهکار به تقاضای شاکی تا زمان اجرای حکم یا پذیرفته شدن ادعای اعسار او یا جلب رضایت شاکی حبس خواهد شد. اما جای سوال است کسی که به دیگری بدهی دارد و طلبکار از او شکایت کرده است در چه صورتی زندانی نمیشود؟ در این مطلب از مجله دلتا به موضوع حبس نشدن بدهکار میپردازیم.
برای اینکه پی ببریم در چه صورت یک بدهکار مالی را میتوان زندانی کرد میبایست به سراغ قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی برویم. در مواد ۱ تا ۳ مراحل ادای دین و شرایط زندانی شدن بدهکار به این صورت قید شده است:
هر کس به موجب حکم دادگاه به دادن هر نوع مالی به دیگری محکوم شود و از اجرای حکم خودداری نماید:
مطابق ماده ۳ قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی، چنانچه بدهکار تا سی روز پس از ابلاغ اجرائیه، ضمن ارائه صورت کلیه اموال خود دعوای اعسار خویش را اقامه کرده باشد حبس نمیشود. مگر اینکه دعوای اعسار به موجب حکم قطعی دادگاه رد شود.
ضمنا در صورت پذیرش ادعای اعسار، مطابق ماده ۱۱ قانون مذکور چنانچه مدیون توان پرداخت بهصورت اقساط را داشته باشد، دادگاه ضمن صدور حکم اعسار با ملاحظه وضعیت او مهلت مناسبی برای پرداخت میدهد یا حکم قسطبندی بدهی را صادر میکند.
در تعیین اقساط باید میزان درآمد بدهکار و معیشت ضروری او مانند خوراک و پوشاک لحاظ شود. همچنین باید به نحوی باشد که او توانایی پرداخت آن را داشته باشد.
پیشنهاد مطالعه: برای آشنایی با نکات حقوقی چگونه میتوان دستور توقیف خودروی فرد بدهکار را گرفت؟ را مطالعه کنید.
با تشکیل عقد نکاح و ایجاد رابطه زوجیت بین طرفین، در کنار تعهدات و تکالیف غیر مالی و عاطفی زوجین، مجموعهای از تعهدات و تکالیف مالی هم ایجاد میگردد که بر گردن شوهر است. یکی از این تکالیف مهریه است. در این مطلب از مجله دلتا به موضوع معافیت مرد از پرداخت مهریه میپردازیم.
با تشکیل نکاح و تعیین و ثبت مهریه در نکاح، زن میتواند مهریه را بهطور کامل مطالبه کند. این مطالبه، مشروط به برقراری کامل رابطه زناشویی است. درصورتیکه قبل از ایجاد رابطه زناشویی، زن و شوهر از یکدیگر طلاق بگیرند در اینصورت زن مستحق نصف مهریه خواهد بود.
شوهر ملزم به تعیین مهریه خواهد بود. شرط عدم تعلق مهریه، شرطی باطل است. با این وجود هرگاه قبل از تعیین مهریه و ثبت آن در سند نکاح، زن فوت نماید و رابطه زناشویی ایجاد نشده باشد، در اینصورت زن مستحق مهریه نخواهد بود. در این گونه موارد معافیت مرد از پرداخت مهریه محقق میشود.
هرگاه مهریه در ضمن نکاح تعیین نشده باشد و رابطه زناشویی انجام نشده باشد، زن مستحق مهریه نخواهد بود ولی هرگاه رابطه زناشویی انجام شده باشد و اگر زن به بطلان نکاح آگاه بوده باشد، مهریه تعلق نخواهد گرفت و اگر آگاه نبود، مستحق مهرالمثل خواهد بود.
طبق قانون تحت شرایطی بسته به وضعیت جسمانی یا روحی زن یا شوهر، میتوان عقد نکاح را فسخ نمود. در صورتیکه زن یا مرد دچار بیماریهای منحصر به وضعیت جسمانی خود گردند یا دچار جنون گردند. درصورت شرایطی به زن مهریه تعلق نمیگیرد و مرد معاف از پرداخت است.
تعیین و تنفیذ(قبول) مهریه به عهده شوهر خواهد بود، هرگاه میزان مهریه توسط شخص دیگری تعیین شود ولی زوج، از قبول آن خودداری کند، مهریه تعیین شده معتبر نخواهد بود و به زن تعلق نمیگیرد.
در صورتیکه زوجه در دادگاه خانواده مهریه خود را مطالبه کند، زوج میتواند در دفاع از خود، با اثبات یکی از موارد مذکور که به زن مهریه تعلق نمیگیرد، موجب عدم تعلق مهریه به زن گردد.
پیشنهاد مطالعه: برای آشنایی با نکات حقوقی آیا میتوان آپارتمان را بابت مهریه توقیف کرد؟ مطالعه کنید.