قانونگذار با وضع قواعد و مقرراتی همواره خواهان را در راه رسیدن به حقوق قانونی خود مورد حمایت قرار داده است؛ اما قانونگذار علاوه بر وضع این امتیازات، تکالیفی را هم برای خواهان در راه مطالبه حقوق خود در نظر گرفته است.با مجله دلتا همراه باشید.
در یک دادرسی منصفانه و مطلوب شرایط و امکاناتی برای طرفهای دعوا در نظر گرفته میشود که بتوانند با توجه به ادله و مدارک موجود به دفاع از خود یا بیان ادعا متوسل شوند. به گزارش مجله دلتا با توجه به نظر قانونگذار بایستی طرفهای ادعا نسبت به حقوق و تکالیف خود اطلاع و آگاهی کامل داشته باشند. این امر باعث سرعت بخشیدن در فرآیند رسیدگی به پرونده شده و همچنین روند دادرسی و احقاق حق با دقتنظر بیشتری محقق میشود.
براساس قانون هر شخصی از حقوق و امتیازات بهرهمند است و همچنین تکالیفی دارد. در صورت پایمال شدن حق و حقوق افراد، شخص متضرر میتواند از حمایت قانون برخوردار باشد و در دادگاه حقوقی تحت عنوان خواهان طرح دعوا کند. قانونگذار با وضع قواعد و مقرراتی همواره خواهان را در راه رسیدن به حقوق قانونی خود مورد حمایت قرار داده است؛ اما قانونگذار علاوه بر وضع این امتیازات، تکالیفی را هم برای خواهان به منظور مطالبه حقوق خود در نظر گرفته است.
قانونگذار برای خواهان امتیازات و حقوقی قائل شده است که در زیر به برخی از آنها اشاره شده است :
طبق قانون، خواهان درخواست خود را برای رسیدگی به دعوا، طی دادخواستی رسمی از دادگاه تقاضا میکند و خوانده نیز با احضار دادگاه، باید در جلسه دادرسی حاضر شده و در برابر ادعاهای خواهان پاسخگو باشد.
پس از تقدیم داخواست از سوی خواهان مدیر دفتر دادگاه عمومی و حقوقی، رسیدی که نشاندهنده ثبت دادخواست، تاریخ ثبت دادخواست و نیز شماره ثبت دادخواست است به خواهان تسلیم میکند؛ البته هم اکنون با توجه به اینکه ثبت دادخواست الکترونیکی صورت میگیرد، خواهان باید به دفاتر خدمات الکترونیک مراجعه و درخواست خود را ثبت کند. در این حالت رسید الکترونیکی مبنی بر ثبت دادخواست به خواهان ارائه و سپس شعبهای از دادگاه که پرونده به آن ارجاع شده، از طریق پیامک یا سایر شیوههای الکترونیکی به خواهان ابلاغ میشود.
وکیل معاضدتی هیچ حق الوکاله ای نمی گیرد
تغییر سن در شناسنامه ؛ دلیل افزایش تقاضا چیست؟
در قانون ملاک و معیار مشخصی برای قسط بندی مهریه مشخص نشده است و اختیار تعیین آن به قاضی رسیدگی کننده محول شده است. با توجه به این امر میتوان گفت اقساط مهریه برای همه یکسان نیست و در هر پروندهای و در هر شعبهای از دادگاه خانواده، قاضی با توجه به همان مورد تصمیم گیری میکند.
مهریه از حقوقی است که در قانون برای زن تعیین شده است. در هنگام عقد ازدواج مرد متعهد به پرداخت مهریه به زن میشود. مهریه میتواند به صورت سکه و طلا، و یا سایر اموال باشد. این مال به عنوان دین و بدهی بر عهده شوهر قرار دارد. در مجله دلتا به بررسی مفاهیم و شرایط و نحوه تقسیط مهریه میپردازیم. در ادامه همراه ما باشید.
در قانون ملاک و معیار مشخصی برای قسط بندی مهریه مشخص نشده و اختیار تعیین آن به قاضی رسیدگی کننده محول شده است. در واقع قاضی با توجه به مهریه و میزان آن و همچنین در نظر گرفتن شرایط مالی مرد و اظهارات زن نحوه اقساط مهریه را تعیین و میزان پیش قسط را مشخص میکند. با توجه به این امر میتوان گفت اقساط مهریه برای همه یکسان نیست و در هر پروندهای و در هر شعبهای از دادگاه خانواده، قاضی با توجه به همان مورد تصمیم گیری میکند. بدیهی است که رای اعسار از پرداخت مهریه ظرف ۲۰ روز در دادگاه تجدید نظر استان، امکان تجدید نظر خواهی و اعتراض وجود دارد.
طبق قانون رسیدن به قطعیت حکم و اقساط مهریه معمولا به دو شکل و شیوه مشخصصورت میگیرد:
در بیشتر موارد زنان و مردان حکم دادگاه درباره تقسیط مهریه و اعسار را نمیپذیرند و به حکم صادره اعتراض میکنند و تقاضای تجدیدنظر در رای دادگاه دارند. طبق قانون هریک از دوطرف میتوانند تا ۲۰ روز پس از ابلاغ حکم نسبت به آن تقاضای تجدیدنظرخواهی کنند.
غالبا در دادگاه تجدید نظر روند رسیدگی به پرونده با سرعت بیشتری رسیدگی میشود و چندان طولانی نیست، همچنین در باب پروندههایی که در آن مرد در زندان به سر میبرد موضوع با سرعت بیشتری مورد رسیدگی قرار میگیرد. معمولا دادگاه تجدیدنظر در صورت زندانی بودن مرد، در حکم صادره مهریه تخفیف میدهد و پیشقسط و قسط را کم میکند. البته این امر در مواقعی اتفاق میافتد که زن در اعتراض دادخواست تجدیدنظرخواهی مرد دلایل و مدارک کافی مبنی بر توانایی مرد نتواند به دادگاه ارائه کند. اما اگر زن دلایل و مستنداتی مبنی بر توان مرد ارائه کند حکم دادگاه تجدیدنظر متفاوت خواهد بود.
در صورتی که قاضی پرونده حکم به تقسیط مهریه صادر کند و مهریه قسطی پرداخت شود ، این حکم دادگاه در ماهیت مهریه که بدهی و دین مرد به زن است تاثیری نخواهد داشت. در مواردی که زوج بعد از پرداخت چند قسط، دیگر آن را نپردازد، مهریه از حالت اقساط به «حال» درمیآید و در اصطلاح گفته میشود این دین و بدهی «حال» میشود. و در چنین شرایطی با منتفی شدن اقساط مهریه، مرد مجبور خواهد شد تا تمام میزان مهریه را نقد بپردازد و دیگر امکان قسطی شدن آن وجود ندارد.
پس از فوت همسر که متعهد به پرداخت مهریه است، از آن جاکه مهر نیز بدهی مردمحسوب میشود بنابراین از آنچه که به عنوان ماترک یعنی اموال و داراییهایی که از او به جای مانده مهریه زن پرداخت میشود. طبق قانون ابتدا بدهیهای متوفی از محل اموال به جای مانده پرداخت و سپس اگر چیزی از اموال متوفی ماند بین وراث تقسیم خواهد شد. بنابراین میتوان نتیجه گرفت که مهریه زن از جمله بدهیهایی است که پرداخت آن پس از فوت همسر در الویت قرار دارد.
در چه مواردی می توان از کار کردن زن جلوگیری کرد؟
چه زمانی مرد می تواند از تحصیل زن جلوگیری کند؟
باید در نظر داشت که آگاهی از حقوق شهروندی موجب میشود که مشارکت شهروندان در مدیریت شهرها باعث ثبات، پایداری و استمرار قوانین و مقررات جامعه و در نتیجه مسئولیت پذیری بیشتر شود.
حقوق شهروندی، از بدیهیترین حقوق افراد است و قوانین و مقررات در جهت حفظ آن به تصویب میرسند، اما گاهی افراد جامعه از حقوق شهروندی خود اطلاع و آگاهی کافی ندارند و به همین دلیل با مشکل روبهرو میشوند. در این خصوص مجله دلتا بنا دارد در این مطلب با بیان ساده، به تشریح و معرفی حقوق شهروندی بپردازد تا ضمن آشنا کردن شهروندان با این مفهوم، انواع و مصادیق این حق نیز بررسی شود.
حقوق شهروندی از ابتدایی و اساسیترین حقوق افراد به شمار میرود. کــه در صــورت نبــود آن شــخصیت شــهروند شــکل نمــیگیــرد. به طور کلی حقوق شهروندی را میتوان به مجموعه قواعد حاکم بر روابط اشخاص در جامعه شهری تعریف کرد که دارای ابعاد مختلفی است. در واقع حقوق شهروندی، وظایف و مسئولیتها را در بین افراد جامعه مشخص و امکان مشارکت و همزیستی افراد را در تحولات اجتماعی، فراهم میکند.
باید در نظر داشت که آگاهی از حقوق شهروندی موجب میشود که مشارکت شهروندان در مدیریت شهرها باعث ثبات، پایداری و استمرار قوانین و مقررات جامعه و در نتیجه مسئولیت پذیری بیشتر شده و این مشارکت و همراهی که با آگاهی از قوانین و مقررات باشد قطعا تاثیر چشمگیری خواهد داشت. همچنین آگاهی از حقوق و تعهدات شهروندی، بستر انجام وظایف دوجانبه بین شهروندان و مسئولان را فراهم میکند.
بعضی از حقوق شهروندی که قانون اساسی به آنها پرداخته است عبارتند از :
حقوق مدنی، سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی افراد از مصادیق حقوق شهروندی هستند که در زیر به مواردی از آنها اشاره میشود.
قمار و شرط بندی در قانون ایران چه مجازاتی دارد؟
دانستنی های حقوقی ؛ مختصر و مفید+(ویدئو)
در صورتی که حرکات راننده غیرعادی باشد پلیس راهنمایی و رانندگی از راننده متخلف میخواهد در دستگاه آزمون مشروبات الکلی بدمد و اگر این دستگاه نشان دهد که الکل موجود در تنفس راننده بیش از حد مجاز است پلیس مکلف است جریمه و مجازات دیگر را نسبت به راننده اعمال کند.
با توجه به آمار، بسیاری از تصادفات رانندگی در اثر استفاده از مشروبات الکلی و یا استعمال مواد مخدر یا روانگردان بوده است. در اغلب کشورهایی که مصرف مشروبات الکلی آزاد است نیز اگر رانندگی در حالت مستی جرم محسوب شده و برای آن مجازات در نظر گرفته میشود.
در مجله دلتا به بررسی نظر قانونگذار در خصوص رانندگی در حالت مستی و مجازات استفاده از مشروبات الکلی در حین رانندگی میپردازیم. در ادامه همراه با ما همراه باشید.
در صورتی که راننده مشروبات الکلی مصرف کرده باشد، پلیس، با روشهایی مانند دستگاههای تشخیص مصرف مشروبات الکلی، آزمایش خون و آزمایش ادرار متوجه می شود که راننده از مشروبات الکلی یا مواد مخدر و روانگردان استفاده کرده است. در صورتی که برای پلیش روشن شود که راننده در حین رانندگی مست بوده است، راننده مجرم بوده و دستگاه قضایی او را مجازات خواهد کرد.
طبق قانون برای شخصی که مشروبات الکلی مصرف کرده، مجازات هشتاد ضربه شلاق در نظر گرفته شده است و فرقی نمیکند این مصرف باعث مستی در فرد بشود یا نه. مجازاتی که تعیین شده است اصولا ساقط نمیشود مگر در چند مورد که قانون مستثنا کرده است؛ مصرف کننده دیوانه باشد، به سن قانونی نرسیده و در اصطلاح صغیر باشد و یا پس از ارتکاب جرم توبه کند. باید این نکته را در نظر داشت، چنانچه مصرفکننده به نحو علنی و در اماکن عمومی اقدام به مصرف مشروبات الکلی کند ، مجازات وی تشدید خواهد شد و علاوه بر مجازات هشتاد ضربه شلاق به 2 ماه تا 6 ماه حبس محکوم می شود.
رانندگی در حالت مستی مشمول مجازاتهای زیر است:
به طور مثال کسی که در حالت مستی رانندگی کند و دیگری را به صورت غیرعمد بکشد این فرد علاوه بر اینکه به ۸۰ ضربه شلاق محکوم میشود، برای رانندگی در حالت مستی به پرداخت دیه و مجازات حبس حداقل دو سال محکوم و همچنین به تشخیص دادگاه برای مدت یک تا پنج سال از حق رانندگی محروم میشود. این نکته را باید در نظر داشت که در نوع مجازات بین مرتکب جرم در حالت مستی تفاوتی وجود ندارد، اما قانون بین افرادی که به سن مسئولیت کیفری نرسیدهاند با افرادی که مسئولیت کیفری دارند تفاوت قائل شده است و در مجازات این افراد تخفیف در نظر میگیرد.
براساس قانون، بیمه شخص ثالث باید خسارتهای ناشی از تصادفات را در هر شرایطی پرداخت کند و تفاوتی ندارد رانندگی بدون گواهینامه باشد یا در حالت مستی. بیمههای شخص ثالث مکلف بهپرداخت حق بیمه هستند زیرا شخص راننده بیمه نشده بلکه وسیله نقلیه بیمه شده است؛ اما در برخی از موارد مشاهده می شود که بیمه شخص ثالث از پرداخت حق بیمه به قربانیان حوادث خودداری میکند یا در مواردی نیز شرکت بیمهکننده نسبت به پرداخت مبلغ خسارت به قربانی یا خانواده قربانی اقدام و سپس از راننده متخلف به مراجع قضایی شکایت میکند و از راننده خسارت میگیرد. شاید بتوان گفت این اقدام شرکتهای بیمه به استناد قانون بیمه است، که مقرر میدارد؛ بیمه گر مکلف است بدون هیچ شرط و اخذ تضمین خسارت زیان دیده را پرداخت کند و پس از آن میتواند به نمایندگی از شخص زیاندیده از طریق مراجع قانونی برای بازیافت تمام یا بخشی از وجوه پرداخت شده به شخصی که موجب خسارت شده است اقدام کند. البته این به شرطی است که رانندگی در حالت مستی یا مصرف مواد مخدر یا روانگردان موثر در وقوع حادثه به تایید نیروی انتظامی، پزشکی قانونی یا دادگاه رسیده باشد.
کلاهبرداری املاک و روش های مرسوم آن
قرار کفالت ؛ قراری که فقط برای این افراد پذیرفته می شود
تدلیس یا فریب دادن میتواند دروغ در بیان شغل ، تحصیلات و یا حتی پنهان کردن ازدواج در گذشته باشد که با آشکار شدن این حقیقت، شخص فریبخورده شکایت خود را تحت عنوان تدلیس در ازدواج به دادگاه ارائه میدهد.
گاهی نبود صداقت و راستی در ابتدای زندگی و فریب خوردن یکی از طرفهای ازدواج میتواند مشکلات بسیاری برای زن و شوهر ایجاد کند. در بسیاری موارد اختلافات ناشی از این موضوع آنقدر شدید میشود که حتی ممکن است کانون خانواده از هم بپاشد. به گزارش مجله دلتا امروزه فریب در ازدواج حجم وسیعی از پروندههای دادگاه خانواده را به خود اختصاص داده است. در ادامه به موضوع تدلیس در ازدواج میپردازیم.
هرگونه اقدامی که زن یا مرد یا شخصی ثالث مانند پدر، مادر دختر و پسر یا شخص واسطه انجام دهند، که موجب فریب در امر ازدواج شود طبق قانون جرم محسوب شده و فریبدهنده مجازات خواهد شد. تدلیس یا فریب دادن میتواند دروغ در بیان شغل ، تحصیلات و یا حتی پنهان کردن ازدواج در گذشته باشد که با آشکار شدن این حقیقت، شخص فریبخورده شکایت خود را تحت عنوان تدلیس در ازدواج به دادگاه ارائه میدهد. درواقع هر آنچه که در عرف به عنوان امر واهی و دروغ بوده از مصادیق تدلیس است .
طبق قانون دادخواست تدلیس در ازدواج باید به دادگاه خانواده هر شهرستان ارائه شود. در مورد فسخ ازدواج به دو صورت میتوان طرح دعوا کرد:
به موجب قانون چنانچه هر یک از زن و شوهر، دیگری را به امور واهی از قبیل داشتن تحصیلات عالی، تمکن مالی، موقعیت اجتماعی، شغل و سمت خاص، تجرد و امثال آن فریب دهد و عقد بر مبنای هر یک از آنها واقع شود، مرتکب به حبس از شش ماه تا دو سال محکوم میشود. علاوه بر مجازات کیفری که قانونگذار تعیین کرده، در صورتی که ازدواج بر مبنای دروغ باشد شخص فریبخورده طبق قوانین و مقررات مدنی میتواند از فریبدهنده یا هر شخص ثالثی که موجبات تدلیس را فراهم کرده است در خواست خسارت کند.
با توجه به نظر قانون که مقرر میدارد: «هرگاه در یکی از طرفها خصوصیت و شرایط خاصی شرط شده باشد و بعد از عقد معلوم شود که طرف مذکور فاقد ویژگی مورد نظر بوده، برای طرف مقابل حق فسخ ایجاد خواهد شد.» میتوان نتیجه گرفت مورد مذکور از موارد تدلیس در ازدواج است. به عنوان مثال شخصی که ازدواج قبلی خود را به طرف مقابل اعلام نکرده و با سکوت خود باعث شده طرف دیگر از این موضوع بیاطلاع باشد، مرتکب فریب و تدلیس در عقد ازدواج شده است.
چه زمانی مرد می تواند از تحصیل زن جلوگیری کند؟
اعسار مهریه و تعدیل مهریه چه فرقی دارند ؟