تامین دلیل چیست و چه کاربردی دارد؟

بعضی از دلایل و مدارک هستند که برای  طرح شکایت لازمند ولی زمان استفاده از این ادله برای طرح دعوی نرسیده است و  از طرفی ممکن است این مدارک از بین بروند.به همین لحاظ بهترین راه‎حل  «تامین دلیل» است. 

تامین

  

بعضی از دلایل و مدارک هستند که  برای طرح شکایت لازمند ولی زمان استفاده از این دلایل برای طرح دعوی نرسیده  است. از طرفی ممکن است این مدارک از بین بروند به همین لحاظ، بهترین  راه‎حل «تامین دلیل» است. به عبارت بهتر تامین دلیل به معنای حفظ و تهیه و  درجای امن گذاشتن دلایل و مدارکی است که اشخاص ذی‎نفع در دعوا می‎توانند از  دادگاه درخواست کنند که از آن ها استفاده کند. در مجله دلتا به کاربردهای تامین دلیل برای کمک به حفظ مدارک و دلایل دعوا از ابعاد مختلف می‎پردازیم. در ادامه با ما همراه باشید.

مواردی که می‌توان تامین دلیل کرد

طبق قانون، در هر موردی که احتمال استفاده  از دلایل و مدارک موجود در محل یا مدارکی که نزد شخص دیگری است و ممکن است  در آینده  از بین برود یا دسترسی به آن‎ها دشوار شود می‌توان از تامین  دلیل استفاده کرد.

این امر می‌تواند از راه‌ هایی از قبیل  تحقیق محلی و کسب اطلاع از افراد مطلع از واقعه، استعلام نظر کارشناسان یا  استفاده از دلایل و مدارک موجود در محل و یا دلایلی که نزد طرف دعوا است  انجام شود. باید به این نکته توجه داشت که مقصود از تامین در این موارد  صرفا ملاحظه و صورت‎برداری از اینگونه دلایل است.

تامین

مثال بارز در این خصوص، خسارت وارد شده به  وسیله‌ نقلیه است. ممکن است ماشین شخصی در جایی پارک باشد و وسلیه‌ نقلیه‌  دیگری به آن برخورد و خسارت وارد کند ولی از صحنه تصادف متواری شود. در  چنین شرایطی احتمال دارد شخص متضرر بخواهد هم طرح عوا و از طرفی نیز  اتومبیل خود را تعمیر کند، اما نتواند تا پایان مراحل دادرسی منتظر بماند و  تعمیر ماشین را به تاخیر بیاندازد. در چنین شرایطی بهترین کار این است که  نظریه‌ کارشناس را در خصوص ارزیابی خسارت، تامین دلیل کنید.

نکاتی که در دادخواست «تامین دلیل» باید رعایت شود

تامین دلیل می‌تواند به صورت کتبی یا  شفاهی انجام شود ولی عملا این اقدام زمانی به صورت شفاهی ممکن و مقدور است  که در جلسه‌ رسیدگی دادگاه درخواست و ضمن صورتجلسه نوشته شود. ولی در اغلب  موارد افراد قبل از طرح شکایت، تامین دلیل می‎کنند که در این حالت باید در  برگ دادخواست و به‎طور کتبی تنظیم شود.

این دادخواست مثل سایر دادخواست‏‎ ها باید  روی فرم چاپی و به تعداد طرف‎های شاکی و همچنین ‏ به علاوه یک نسخه باشد.  در قسمت خواسته باید عنوان دعوایی را که برای آن تقاضای تامین داده شده است  ذکر شود، زیرا شورای حل اختلاف یا اگر در حوزه‌ای شورا نباشد، دادگاه باید  عنوان دعوا را با نوع دلایلی که طبق آن‎ ادله درخواست تامین داده شده باهم  مطابقت دهد.  همچنین باید اوضاع و احوالی که طبق آن درخواست تامین دلیل  داده می‎شود در برگه ذکر شود.

تامین

مرجع صالح برای رسیدگی به دعوا

اکنون با تصویب قانون شوراهای حل اختلاف، درخواست تامین دلیل در صلاحیت شورایی است که دلایل و مدارک در حوزه یا محدوده آن واقع شده  است، مگر در نقاطی که شورای حل اختلاف تشکیل نشده باشد که در این در صلاحیت  دادگاه حقوقی آن محل خواهد بود.

موارد رد درخواست تامین دلیل

مواردی که باعث رد درخواست تامین دلیل می‎شوند عبارتند از:

  1. در صورتی که مرجعی که به آن مراجعه شده است، صلاحیت رسیدگی به دادخواست تأمین دلیل را نداشته باشد.
  2. در صورتی که دادخواست دلیل بدون شرایط شکلی لازم ، مثلاً هزینه دادرسی پرداخت نشده باشد، قرار رد آن صادر خواهد شد.
  3. چنانچه درخواست تأمین دلیل، طبق قانون مشخصات درخواست‌ کننده و طرف او،  موضوع دعوایی که برای اثبات آن درخواست تأمین دلیل می‎شود و اوضاع و  احوالی که موجب درخواست تأمین دلیل شده است، را نداشته باشد درخواست از سوی  قاضی رد خواهد شد.
  4. تأمین دلیل، حفظ و نگهداری دلیل موجود است نه جمع‌آوری یا تحصیل دلیل؛ بنابراین اگر تحصیل دلیل باشد، درخواست مذکور رد خواهد شد.

همچنین بخوانید:

لیزینگ همان اجاره به شرط تملیک است؟ 

پلاک ثبتی و پلاک تفکیکی را بشناسید 

مزاحمت و ممانعت از حق طبق قانون چه مجازاتی دارد؟ 

از نظر قانون سکوت علامت رضایت است؟ 

اعتراض به رای دادگاه ؛ چرا و چگونه؟

مقررات دادرسی عمدتا با این فرض تدوین شده است که خوانده از جریان رسیدگی آگاه باشد و در جریان دادرسی شرکت کند. دادگاه اصولا نباید بدون شنیدن مطالب دو طرف دعوا و نیز بررسی دلایل آن‎ها حکمی صادر کند.

اعتراض

گاهی احتمال خطا و اشتباه در آراء و احکام صادره از دادگاه‎ ها وجود دارد. به همین دلیل بررسی احکام صادره از دادگاه ها توسط مراجع بالاتر در نظر گرفته شده است تا امکان اصلاح اشتباهات احتمالی فراهم شود و اگر خطایی در حکم صادره وجود دارد اشتباهات احتمالی از همان ابتدا به حداقل ممکن کاهش یابند. به گزارش مجله دلتا گاهی در دعاوی‌ که مطرح می‎شود، رأی به ضرر یکی از طرف‎های دعوا صادر می‌شود؛ اما باید این نکته را در نظر داشت کسی که حکم علیه او صادر شده است، می‌تواند از راه‎های مختلف به رأی صادره اعتراض کند.

اعتراض

اعتراض به رای دادگاه

روش‎های اعتراض به رای دادگاه به دو شیوه عادی و فوق‎العاده صورت می‎گیرد. که این طرق در تقسیم‎بندی ذیل آمده است:

۱. واخواهی در مورد حکم غیابی صورت می‌گیرد

۲. تجدید نظرخواهی که مربوط به آرای حضوری است.

3. فرجام‎خواهی

4. اعاده دادرسی

5. اعتراض شخص ثالث

واخواهی چیست؟

مقررات دادرسی عمدتا با این فرض تدوین شده است که خوانده از جریان رسیدگی آگاه باشد و در جریان دادرسی شرکت کند. دادگاه اصولا نباید بدون شنیدن مطالب دو طرف دعوا و نیز بررسی دلایل آن‎ها حکمی صادر کند. لذا در دو حالت ممکن است متهم در دادگاه حضور نداشته باشد:

  1. امکان دسترسی به خوانده و آگاه کردن او از جریان دادرسی فراهم نشود.
  2. گاهی نیز ممکن است خوانده تمایلی به حضور در دادگاه و پاسخ به دعوا نداشته باشد.

در هر صورت ، رسیدگی نکردن به شکایت خواهان و حتی به تأخیر انداختن آن به دلیل عدم حضور و اطلاع خوانده از جریان دادرسی جایز و قانونی نیست. بنابراین رسیدگی به دعوا اصولا باید ادامه ‌یابد، حتی اگر خوانده حاضر نباشد. و طبق قانون هرگاه شخصی که در مراحل دادرسی حضور نداشته است از صدور حکم علیه خود مطلع شود، حق دارد به آن اعتراض کند. طبق قانون اعتراضی که خوانده به حکم صادره در غیاب وی می‎کند «واخواهی» نامیده می‌شود و باید در همان دادگاهی که حکم غیابی را ‌صادر کرده است رسیدگی ‌شود.

اعتراض تجدیدنظر

در صورتیکه خوانده از دادگاه تجدیدنظر درخواست رسیدگی دوباره به پرونده به‌ منظور بررسی اعمال دادگاه بدوی کند و نهایتا اصلاح رأی صادر شده از دادگاه نخستین را بخواهد به این اعتراض تجدیدنظر گفته می‎شود. در مرحله‌ تجدیدنظر، پرونده‌ای که یک‌بار درباره‌ آن قضاوت شده مجددا مورد قضاوت قرار می‌‌گیرد. اگر دادگاه تجدیدنظر چنین تشخیص دهد که دادگاه بدوی، رسیدگی‌های لازم را به ‌درستی انجام داده، از تکرار آن خودداری می‌کند. و در مقابل اگر به نظر دادگاه تجدیدنظر، رسیدگی دادگاه بدوی اشکال داشته باشد، خود رسیدگی را به نحو صحیح انجام می‌دهد و رأی شایسته صادر می‌کند. دادگاه تجدیدنظر می‌تواند کلیه‌ اعمالی را که برای شناسایی واقعیت لازم است انجام دهد. طبق قانون دعاوی مالی که ارزش آن از سه میلیون ریال بیشتر باشد، احکام صادره در دعاوی غیرمالی و در صورتی ‌که حکم راجع به اصل دعوا قابل تجدیدنظر باشد می২توان نسبت به احکام فرعی تقاضای تجدیدنظر کرد.

اعتراض

طرق فوق‌العاده مشتمل بر فرجام‎خواهی، اعتراض شخص ثالث و اعاده دادرسی

  •  فرجام‎خواهی؛ در صورتیکه متقاضی از دادگاه درخواست کند که حکم صادره را با موازین شرعی و مقررات قانونی تطبیق داده شود، به این امر فرجام‎خواهی گفته می‎شود. باید به این نکته توجه داشت که فرجام‌خواهی یکی از طرق فوق‌العاده‌ اعتراض به آرا است و لذا در هر مورد نمی‌توان از این روش برای اعتراض استفاده کرد. مهلت فرجام‌خواهی برای اشخاص مقیم ایران ۲۰ روز و برای اشخاص مقیم خارج دو ماه خواهد بود.
  •  اعتراض شخص ثالث؛ اگر در خصوص دعوایی، رأیی بر علیه اشخاص ثالثی که به عنوان طرف‎های دعوا دخالت نداشته‎اند صادر شود، می‌تواند نسبت به آن رأی اعتراض کند. در این موارد شخص ثالث حق دارد به هرگونه رأی صادره از دادگاه‌های عمومی، انقلاب و تجدید نظر اعتراض کند و نسبت به حکم داور نیز کسانی که خود یا نماینده‌ی آنان در تعیین داور شرکت نداشته‌اند، می‌توانند به عنوان شخص ثالث اعتراض کنند.
  • اعاده دادرسی؛ یکی دیگر از روش‌هایی است که اشخاص می‎توانند از طریق آن به رای صادره از مراجع قضایی اعتراض کنند، هدف از اعاده دادرسی این است که دادگاه از رأی قطعی سابق خود بازگردد، چرا که شاکی مدعی است صدور آن رأی از روی اشتباه بوده و دلایل موجود اجازه نمی‌دهد که چنین حکمی باقی بماند.

همچنین بخوانید:

کلاهبرداری املاک و روش های مرسوم آن

شهادت دروغ در دادگاه ؛ مجازات آن را بدانید

قانون می گوید نسبت به کودک آزاری بی تفاوت نباشیم

متهم ؛ مجرم نیست!

احضاریه دادگاه و عواقب عدم توجه به آن

سازش در دعاوی کیفری چگونه است؟

یکی از روش‎های حل اختلاف سازش  قضایی است که این نوع سازش در دادگاه انجام می‎شود و قاضی در روند اجرا و  حل اختلاف بین طرف‎های دعوا نقش اساسی دارد.

سازش

  

با توسعه و پیشرفت روزافزون در  جوامع امروزی روش‎های حل اختلاف همچون سایر ابعاد زندگی بشری، تحول یافته و  به تدریج شکلی دوستانه و مسالمت‎آمیز به خود گرفته است. سازش به عنوان یکی  از روش‎های حل اختلاف است. در مجله دلتا به تعریف سازش قضایی و شرایط و چگونگی رسیدن به آن پرداخته شده است.

سازش قضایی چیست؟

سازش یکی از روش‎های حل‎و‎فصل اختلافات  است که از طریق آن دو طرف دعوا درصدد بر می‎آیند که با جستجوی راه‎حلی  مسالمت‎آمیز و دوستانه به دعوا و اختلاف پایان دهند. در سازش، شخص ثالث  بی‎طرف می‎تواند طرف ها را تشویق به ملاقات و مذاکره مستقیم کند. یکی از  روش‎های حل اختلاف، سازش قضایی است که این نوع سازش در دادگاه انجام می‎شود  و قاضی در روند اجرا و حل اختلاف بین طرف ‎های دعوا نقش اساسی دارد.

ارجاع به شورای حل اختلاف و موسسات میانجی‎گری

موضوع میانجی‎گری و صلح در دعاوی کیفری و  سازش، نوعی ابتکار و نوآوری در قانون آیین دادرسی کیفری محسوب می‎شود. طبق  قانون، قاضی می‎تواند بزه‎کار و بزه‎‎دیده را با توافق خودشان، به شورای حل  اختلاف یا موسساتی که در بخش  میانجی‎گری فعالیت می‎کنند، ارجاع دهد تا  آن‎ها بتوانند رابطه بزه‎کار و بزه‎‎دیده را اصلاح و میان آن ‎ها سازش  ایجاد کنند.

در قانون، حداکثر زمان برای میانجی‎گری سه  ماه تعیین شده است و به همین دلیل قانونگذار مقرر کرده است که رسیدگی به  موضوع دعوا تا سه ماه متوقف شود تا رابطه میان بزه‎کار و بزه‎دیده اصلاح  شده و گذشت شاکی گرفته شود.

هدف قانونگذار از صلح و سازش بین طرف ‎ها  این است که رابطه بین بزه‎کار و بزه‎دیده ترمیم شده و در نتیجه آن از تکرار  جرم جدید و اتفاقات ناگوار دیگری که ممکن است در اثر به ‎هم خوردن رابطه  آن ‎ها ایجاد شود، جلوگیری کند.

گاهی ممکن است که اگر صلح و سازش در دعاوی  کیفری میان افراد ایجاد نشود ، حس انتقام‎جویی میان بزه‎دیده و خانواده او  باقی مانده و به همین دلیل جرایم دیگری روی دهد که این موضوعات شرایط  ناگواری برای دستگاه عدالت و جامعه ایجاد خواهد کرد.

سازش

مراحل تنظیم صورتجلسه میانجی‎گری

هنگامی که میان طرف‎های دعوا سازش ایجاد  می‎شود، شخص ثالث که در واقع میانجی‎گر است باید، توافق دو طرف را در  صورتجلسه تنظیمی بیان و همچنین عنوان کند که بزه‎دیده چه وظایف و تعهداتی  دارد. این صورتجلسه پس از امضای ‎شخص ثالث و طرف‎های دعوای کیفری، برای  تایید نزد مقام‎قضایی ارسال شده و در آن جا چگونگی اجرای توافقات، مشخص و  معلوم می‎شود.

براساس قانون، نتیجه میانجی‎گری به صورت  مشروح و با ذکر دلایل آن، طی صورتجلسه‎ای که به امضای میانجی‎گر و بزه‎دیده  و بزه‎کار می‎رسد و برای بررسی و تایید و اقدامات بعدی نزد قاضی مربوط  ارسال می‎شود. در صورت رسیدن به یک توافق، ذکر تعهدات طرف‎ ها و چگونگی  انجام آن در صورتجلسه الزامی است.

سازش در دعاوی کیفری

در خصوص صلح در دعاوی کیفری ، براساس ماده 82 قانون آیین دادرسی کیفری، در جرایم تعزیری که مجازات  آن‎ها قابل تعلیق است، قاضی می‎تواند به درخواست متهم و موافقت بزه‎دیده یا  مدعی خصوصی و با اخذ تامین مناسب، حداکثر دو ماه به متهم برای به دست  آوردن رضایت و گذشت شاکی یا جبران خسارت ناشی از جرم مهلت تا اقدامات لازم  را انجام دهد.

همچنین مقام قضایی می‎تواند برای ایجاد  سازش بین طرف‎ های دعوا، موضوع را با توافق آن ‎ها به شورای حل اختلاف یا  شخص یا موسسه‎ای برای میانجی‎گری ارجاع دهد. بنابراین اگر متهم درپی کسب  گذشت شاکی است، باید خسارات وارده به وی را نیز جبران کند.

همچنین بخوانید:

قرار کفالت ؛ قراری که فقط برای این افراد پذیرفته می شود 

قمار و شرط بندی در قانون ایران چه مجازاتی دارد؟ 

قانون می گوید نسبت به کودک آزاری بی تفاوت نباشیم 

متهم ؛ مجرم نیست! 

جرم جدید اسکیمینگ چیست و چه مجازاتی دارد؟ 

احضاریه دادگاه و عواقب عدم توجه به آن

عموما در برگ احضاریه، عواقب  بی‎توجهی به دستور مقام قضایی قید می‎شود. این عواقب با توجه به جایگاه شخص  احضار شده، متفاوت است. در صورتی که شخص احضار شده متهم باشد،عدم حضور وی  موجب صدور حکم جلب او خواهد شد.

احضاریه

  

پیش‎ از این احضاریه‎ها و  ابلاغیه‎ها توسط ماموران به مردم ارسال می‎شد و گزارش آن به دادسرا یا  دادگاه به صورت فیزیکی انجام می‎گرفت. اما با تصویب ماده 7 آیین‎نامه ارایه  خدمات الکترونیک قضایی از سوی رئیس قوه‎قضاییه ابلاغ دادخواست یا هرگونه  قرار و دستور قضایی به مخاطبان به ‎طور الکترونیکی امکانپذیر شد.

البته در صورت عدم دسترسی به نشانی و  شماره تلفن احضار شونده، ارسال احضاریه‎ها همچنان به صورت فیزیکی انجام  خواهد شد. اما آنچه در گزارش مجله دلتا به آن پرداخته می‎شود در باب این موضوع است که به‎طور کلی بسیاری از  شهروندان با مراحل ابلاغ احضاریه و عواقب عدم توجه به آن آشنا نیستند. در  این مقاله به این موضوع که بی توجهی به ابلاغیه‎ها و قرارهای صادره از  دادگاه چه پی‎آمدهایی  می‎پردازیم.

احضاریه فقط مختص متهم نیست

احضار به معنی به حضور طلبیدن افراد برای  ادای توضیحات لازم در مورد جرم است که توسط قاضی انجام می‎گیرد. پس هرچند  هنگام بحث در خصوص این قضیه ذهن اشخاص معطوف به متهم می‎شود، منتهی در  مواردی به صلاحدید مقام‎قضایی شاکی، شاهد و حتی افرادی نظیر کارشناس برای  تکمیل تحقیقات به دادگاه احضار می‎شوند.

نتایج عدم توجه به ابلاغیه دادگاه

عموما در برگ احضاریه، عواقب بی‎توجهی به  دستور مقام قضایی قید می‎شود. این عواقب با توجه به جایگاه شخص احضار شده،  متفاوت است. در صورتی که شخص احضار شده متهم باشد، عدم حضور وی موجب حکم  جلب او خواهد بود. بنابراین  طبق قانون متهم مکلف است در موعد مقرر حاضر  شود و اگر نتواند باید عذر موجه خود را اعلام کند.

موارد زیر به عنوان عذر موجه محسوب می‎شوند:

  1. بیماری متهم و یا بیماری سخت والدین وی ، همسر یا فرزندان او که مانع از حضور شود.
  2. نرسیدن یا دیر رسیدن احضاریه به گونه‎ای که مانع از حضور متهم در دادگاه شود.
  3. همسر یا نزدیکان درجه یک متهم فوت کند.
  4. ابتلاء به حوادث مهم از قبیل بیماری‎های واگیردار و یا بروز حوادث قهری و غیرمترقبه مانند سیل و زلزله که موجب عدم امکان تردد شود.
  5. متهم در توقیف یا حبس باشد.
  6. سایر مواردی که عرفا به تشخیص قاضی عذرموجه محسوب می‎شود.

براساس قانون، در سایر موارد متهم  می‎تواند برای یک بار پیش از موعد مقرر، قاضی را از علت و دلیل عدم حضور  خود مطلع و موافقت وی را اخذ کند. در این مورد قاضی می‎تواند در صورت عدم  تاخیر در تحقیقات، تا سه روز مهلت را تمدید کند. در شرایطی که متهم بدون  عذر موجه، ابلاغ قانونی شده باشد و بازپرس احتمال دهد که متهم از احضاریه  مطلع نشده است، وی را فقط برای یک مرتبه دیگر احضار می‎کند.

تفاوت احضار و جلب

در صورتی که متهم بدون دلیل موجه و قانونی به احضاریه دادگاه توجه نکند، حضور نیافتن متهم در پی احضار،باعث جلب خواهد شد. جلب به معنای دستگیری است و در واقع، جلب متهم باعث سلب آزادی و انتقال وی به محلی دیگر است.

مثلا متهم را جلب و نزد مرجع صادرکننده  دستور جلب انتقال می‎هند. برای دستور جلب فرد شرایطی لازم است. ابلاغ  احضاریه، حاضرنشدن متهم و اعلام‌نشدن عذر موجهی از جانب او از شرایط هستند  که موجب جلب متهم می‎شوند. بنابراین بازپرس پس از احضار متهم پرونده و  حاضرنشدن وی در وقت مقرر، باید ابتدا از ابلاغ شدن احضارنامه اطمینان حاصل  کند و همچنین توجه کند که وی عذر موجهی برای غیبت نداشته باشد.

همچنین بخوانید:

شنود یا استراق سمع از نظر قانون چه مجازاتی دارد؟ 

جعل سند چه تفاوتی با کلاهبرداری دارد؟ 


مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی و حقیقی متفاوت است؟

براساس قانون، شخص حقوقی در صورتی  دارای مسئولیت کیفری است که نماینده قانونی شخص حقوقی به نام یا در راستای  منافع آن مرتکب جرمی شود. در واقع در مسئولیت کیفری اصل بر مسئولیت شخص  حقیقی است.

اشخاص حقوقی

  

برابر قوانین کشور ما شخص حقوقی  مقابل شخص حقیقی قرار دارد و به‌طور معمول به مجموعه‌ای از افراد که در  کنار هم یک موسسه، شرکت یا سازمان را تشکیل می‎دهند شخص حقوقی گفته می‌شود.  در حال حاضر با تصویب قانون مجازات اسلامی مصوب سال ۱۳۹۲، این موضوع به  صراحت مورد اشاره قانونگذار قرار گرفته است و همچنین نحوه تشکیل شخصیت  حقوقی توسط قانون پیش‌بینی شده و برای آن حقوق، تکالیف و مسئولیت‌های  قانونی نیز در نظر گرفته شده است. در مجله دلتا به ابعاد و چگونگی مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی می‎پردازیم.

اشخاص حقوقی

ویژگی‎های شخص حقوقی

وقتیکه عده‎ای از افراد که دارای اهداف ،  منافع ، مسئولیت و فعالیت‌های مشترکی هستند در کنار هم قرار بگیرند و قانون  آنها را دارای حق و تکلیف بشناسد و برای آنها شخصیت مستقلی قائل شود، در  این شرایط شخصیت حقوقی ایجاد شده است. این شخصیت می‌تواند در عرصه‌ها و  موضوعات گوناگون و برای نیل به اهداف مختلفی پدید آید. به عنوان مثال برخی  از اشخاص حقوقی برای رسیدن به اهداف مالی و انتفاعی تأسیس می‌شوند مانند  انواع شرکت‌های تجاری اما برخی دیگر از این اشخاص برای ارائه‌ خدمات عمومی  ایجاد می‌شوند.

مسئولیت کیفری شخصیت حقوقی

براساس قانون، شخص حقوقی در صورتی دارای  مسئولیت کیفری است که نماینده قانونی‎ آن به نام یا در راستای منافع آن  مرتکب جرمی شود. در واقع در مسئولیت کیفری اصل بر مسئولیت شخص حقیقی است و  مسئولیت کیفری اشخاص حقوقی منافاتی با مسئولیت اشخاص حقیقی که مرتکب جرم  می‎شوند ندارد و هر کدام از این شخصیت‎ها برطبق قانون مسئول شناخته  می‎شوند. کسانی که مسئولیت اداره شخص حقوقی را بر عهده دارند ، نمی‌توانند  به بهانه انجام جرم به نفع شرکت خود را از مسئولیت جرم ارتکابی معاف  بدانند. در حقیقت، قانونگذار  شخص حقوقی را در صورتی مسئول می‌داند که به  نام یا در راستای منافع شخص حقیقی مرتکب جرمی شود.

اشخاص حقوقی

مجازات‎های اشخاص حقوقی در قانون

در صورتیکه شخص حقوقی مرتکب جرم شود  مسئولیت کیفری خواهد داشت. هرچند که قانونگذار اصل را بر مسئولیت کیفری  اشخاص حقیقی دانسته است. ولی با این اوصاف برای این شخصیت‎ها نیز در قانون  مجازات‎هایی در نظر گرفته شده است. این مجازات‌ها عبارتند از :

  1. انحلال شخص حقوقی
  2. مصادره کل اموال
  3. ممنوعیت از یک یا چند فعالیت شغلی یا اجتماعی به طور دائم یا حداکثر برای مدت پنج سال
  4. ممنوعیت از دعوت عمومی برای افزایش سرمایه به‌طور دائم یا حداکثر برای مدت پنج سال
  5. ممنوعیت از اصدار برخی اسناد تجاری حداکثر برای مدت پنج سال، جزای نقدی و انتشار حکم محکومیت به وسیله رسانه‌ها

در تبصره ماده ۲۰ قانون مجازات اسلامی نیز  آمده است که مجازات موضوع این ماده، در مورد اشخاص حقوقی دولتی یا عمومی  غیردولتی در مواردی که اعمال حاکمیت می‌کنند، انجام نمی‌شود. در حقیقت، فقط  اشخاص حقوقی خصوصی قابل تعقیب و مجازات بوده و شرکت‌ها و موسسات دولتی،  عمومی و عمومی غیردولتی که به اعمال حاکمیتی می‎پردازند، قابل مجازات  نیستند. انحلال اشخاص حقوقی، در صورتی محقق می‌شود که به منظور ارتکاب جرم  ایجاد شده یا بعد از ایجاد، منحرف شده و منحصرا در خدمت جرم شناخته شود.

تفاوت مجازات اشخاص حقوقی با حقیقی در چیست؟

عموما مجازات‌هایی که برای شخص حقوقی در نظر گرفته می‎شود، را نمی‌توان در مورد شخص حقیقی اجرا کرد؛ محکومیت  شخص حقوقی به جزای نقدی متفاوت از اشخاص حقیقی بوده و مطابق قانون جدید،  میزان جزای نقدی قابل اعمال بر این شخصیت‎ها حداقل دو برابر و حداکثر چهار  برابر مبلغی است که در قانون برای ارتکاب همان جرم به‌وسیله اشخاص حقیقی  تعیین می‎شود شخص حقیقی را می‌توان به حبس و در مواردی به مجازات‌های دیگری  مانند اعدام محکوم کرد. این موضوع در حالی است که نمی‌توان چنین  مجازات‌هایی را در مورد شخص حقوقی اعمال کرد. بنابراین بین مجازات اشخاص  حقیقی و حقوقی تفاوت‌های جدی وجود دارد.

همچنین بخوانید:

سوء پیشینه یا سابقه کیفری چیست؟ 

مجازات افشای اطلاعات افراد در شبکه های مجازی