پرونده های ملکی که موضوع آنها الزام به تنظیم سند رسمی است، از جمله دعاوی هستند که معامله صورت گرفته آنها، بر پایه قولنامه یا مبایعهنامه بوده است. قولنامه، قراردادی است که طبق آن بین خریدار و فروشنده توافق می کنند تا زمانی که مقدمات معامله از جمله مفاصا حساب دارایی، شهرداری، پایان کار و… آماده شود به آن پایبند باشند.
مطابق با ماده 10 قانون مدنی کلیه قراردادهای خصوصی نسبت به کسانی که آنها را منعقد کردهاند، در صورتی که مخالف صریح قانون نباشد، صحیح و معتبر است.
بر اساس ماده ۲۲۰ قانون مدنی، خریدار و فروشنده ملک، نه فقط ملزم به اجرای متن نوشته و تصریح شده در قرارداد هستند، بلکه به تمام نتایجی که به موجب قانون و یا عرف و عادت از تنظیم یک معامله حاصل میشود نیز باید پایبند باشند.
فروشنده، مطابق مواد 22، 46 و 47 قانون ثبت ملزم به تنظیم سند رسمی است و قید نکردن آن در قولنامه موجب برائت فروشنده از این موضوع نخواهد بود. بنابراین، پس از تنظیم مبایعه نامه و عقد قرارداد بیع با تعیین دفترخانه، خریدار و فروشنده متعهد میشوند که در تاریخ مشخص شده، جهت پرداخت مابقی ثمن (پول) و تنظیم سند رسمی، در دفترخانه حضور یابند.
خریدار میتواند با حضور در دفترخانه در قرارداد و در همان تاریخ از سردفتر تقاضا کند گواهی عدم حضور فروشنده را صادر کند. در صورت عدم پایبندی فروشنده به تنظیم سند رسمی، خواهان مطابق با قانون آیین دادرسی مدنی، باید دادخواست خود به خواسته الزام به تنظیم سند رسمی را تنظیم و تقدیم دادگاه محل وقوع ملک کند.
همچنین، خریدار میتواند ضمن دادخواست خود، صدور دستور موقت مبنی بر توقیف ملک خریداری شده را نیز از دادگاه درخواست کرده تا فروشنده در طول مدت دادرسی نتواند ملک مورد نظر را به دیگری بفروشد.
اما باید توجه داشت که در برخی قراردادها اینگونه تصریح میشود که اگر فروشنده منصرف شده یا برای تنظیم سند رسمی مراجعه نکند، فلان مبلغ را باید بپردازد، در این صورت به فروشنده اختیار داده شده است که بین پرداخت وجهالتزام و تنظیم سند یکی را انتخاب کند و خریدار نیز فقط میتواند یا وجه التزام یا الزام یه تنظیم سند را درخواست کند ؛ مگر اینکه در قرارداد آنها، هر دو متعهد شوند، در صورتی که فروشنده در اجرای تعهد خود تاخیر کند، علاوه بر اجرای تعهد و الزام به تنظیم سند، باید مبلغی را به عنوان وجهالتزام بپردازد.
برای مطالعهی بیشتر به نکات حقوقی ، دانستنی های حقوقی مجله دلتا مراجعه کنید.
روش مطالبه سفته به این صورت است که دارنده سفته، باید در تاریخِ سررسید، مبلغ آن را درخواست کند. در صورتیکه مبلغ سفته وصول نشد، لازم است که دارنده طی 10روز از تاریخِ سررسید، سفته را واخواست کند.
واخواست؛ اولین قدم برای وصول سفته است. زمانی که سفته در تاریخِ سررسید مشخص شده، وصول نشده، دارنده سفته، بر علیه صادرکننده آن، این اقدام قانونی را انجام میدهد. واخواست را در اوراق چاپ شده، که توسط دادگستری آماده شده اند مینویسند. به جز اوراق دادگستری، بانک ها هم واخواست نامه چاپی ویژهای دارند.
یادداشت اصلیِ واخواستنامه به واخواست کننده و مامور ابلاغ، نسخه دوم واخواستنامه را به سفته دهنده یا اقامتگاه (محل زندگی) او میرساند. یادداشت سوم در دفتر واخواست دادگاه قرار داشته میشود.
برای استفاده کردن از مسئولیت تضامنیِ (مشترکِ) صادر کننده و ظهرنویسها( ضامن و یا کسی که با پشت نویسی، سفته به او منتقل شده است)، دارنده باید طی یکسال از زمان واخواست، دادخواستِ پرداخت وجه سفته را، به دادگاه ارائه دهد. اگر دارنده این مسئولیت قانونی را انجام ندهد، ادعای او علیه ظهرنویسها رد میشود.
دارنده سفته ای که واخواست شده و در زمان قانونی ادعای خود را مطرح کرده است، میتواند از دادگاه درخواست کند که اموال سفته دهنده را قبل از بررسی و صادر شدنِ حکم، به نفع او ضبط کند. در اینصورت، بعد از صدور حکم، دارنده در بدست آوردن پولش از مال ضبط شده، به سایرطلبکاران مقدم است. دادگاه هم سریعا بعد از درخواست دارنده، میتواند به اندازه وجه سفته، مالِ طرفِ دعوی را توقیف کند.
بیشتر بخوانید در:
ترک منزل توسط زن و عواقب قانونی آن
سند مالکیت تک برگ ؛ مزایا و محاسن
اگر خواسته دعوی بر علیه سفته دهنده و ظهرنویس باشد، در برگه دادخواست، در قسمت مربوط به خوانده میتوان هم نامِ سفته دهنده و هم نامِ ظهرنویس را نوشت. در برگه دادخواست، در بخشی شرحِ خواسته، از دادگاه، محکومیت خوانده ردیف اول به عنوان سفته دهنده و خوانده ردیف دوم به عنوان ظهرنویس را به طور تضامنی درخواست کرد.
اگر واخواستِ سفته در مهلت قانونی صورت نگیرد، دیگر آن سفته مزایای حقوقیِ اسناد تجاری را ندارد و فقط یک سند عادی محسوب میشود و برای گرفتن آن تنها میتوان آن را به عنوان یک مدرک برای وصولِ طلب استفاده کرد. یعنی زمانی که دادخواستِ الزام به پرداخت وجه را به دادگاه ارائه میکنیم، آن را به عنوان یک دلیل و مدرک ضمیمه دیگر مدارک کنیم. در واقع بدون واخواست هم میتوان جهت گرفتن سفته اقدام کرد، ولی فقط به عنوان یک رسید معمولی ارائه میشود.
با توجه به حجم زیاد و رو به رشد پرونده های قضایی با موضوع واگذاری و خرید و فروش املاک قولنامه ای و بدون سند ، این ابهام برای افراد وجود دارد که آیا خرید ملکِ بدون سند، آنها را با معضلات حقوقی مواجه میکند یا خیر؟ در این نوشته به این موضوع پرداخته می شود.
سند از جمله مهمترین ادله اثبات دعوی در امور مدنی و عبارت است از هر نوشتهای که در مقام دعوی یا دفاع، قابل استناد باشد.
مطابق با ماده 22 قانون ثبت:
«همین که ملکی مطابق قانون در دفتر املاک به ثبت رسید، دولت فقط کسی را که ملک به اسم او ثبت شده و یا کسی را که ملک به او منتقل شده و این انتقال نیز در دفتر املاک به ثبت رسیده باشد، مالک می داند.»
بنابراین طبق این ماده در خصوص املاک، مالکیت فقط با سند رسمی قابل احراز است.
قانون مدنی اسناد را به دو دسته عادی و رسمی تقسیم میکند. حسب موضوع، این اسناد از اعتباری متفاوت برخوردارند. اسناد رسمی در مقایسه با اسناد عادی مزایایی دارند. از جمله اینکه سند رسمی، قدرت اجرایی دارد. در حالی که اصل در اسناد عادی، نداشتن قدرت اجرایی است. همچنین در مورد سند رسمی، فقط ادعای جعل قابل طرح است، در حالی که سند عادی علاوه بر ادعای جعل، قابل تکذیب یعنی تردید و انکار است.
بسیار دیده و شنیده میشود، یک آپارتمان به چندین نفر فروخته شده است. و همه خریداران خود را مالک ملک میدانند! و پس از مراحل قانونی حل مساله را به محاکم قضایی میسپارند. پس وجود معاملات معارض نیز از معضلات نقل و انتقال املاک با سند عادی است.
در خصوص این موضوع قانون راه حل مشخصی ارائه نکرده است. و اسناد عادی را به دلیل اینکه با توافق طرفین تنظیم و منعقد میشوند معتبر دانسته است.
همچنین فقهای شورای نگهبان «اطلاق مواد ۲۲ و ۴۸ قانون ثبت را در بیاعتبار دانستن اسناد عادی غیررسمی که قرائن و ادله قانونی یا شرعی معتبر بر صحت مفاد آنها باشد» مغایر شرع دانستهاند.
بنابراین؛ تا زمانی که اسناد عادی معتبر شناخته شود، امکان وجود برخی مسائل حقوقی برای خریداران املاک بدون سند رسمی وجود دارد.
در نتیجه اگر اسناد رسمی مورد توجه قرار گیرند و مردم در معاملات حتی با وجود بیعنامه و قولنامه، دقت های لازم را داشته باشند و به طور مثال حداکثر 10درصد وجوه مورد نظر را پرداخت و 90 درصد پرداختها را موکول به اسناد رسمی کنند، بسیاری از موارد ارتکاب جرائمی از قبیل کلاهبرداری و انتقال مال غیر، کاهش خواهد یافت.
برای مطالعهی بیشتر به نکات حقوقی ملکی، دانستنی های حقوقی ملکی، مجله دلتا مراجعه کنید.
پیش از این در خصوص صدور چک بلامحل و روش های وصول چک برگشتی مطالبی بیان شد. در این مطلب قصد داریم این موضوع را شرح دهیم که اگر شخص حقوقی، یعنی شرکت ها و موسسات و ارگان ها، چک بلامحل صادر کنند، مسئولیت پرداخت وجه آن چک بر عهده کیست؟
همیشه در چک های منتسب به شخص حقوقی، با توجه به این که طبیعتا این شخص( یک شرکت) توانایی صدور چک را ندارد، یک نفر به عنوان نماینده اقدام به کشیدن چک از طرف شرکت می کند. معمولا به این صورت است که حساب و دسته چکی به نام شرکت وجود دارد. سپس نماینده ای از آن شرکت که در بیشتر موارد، مدیر عامل شرکت است، از طرف و به نام شخص حقوقی چک صادر می کند. برگشت خوردن چک باعث ایجاد مسئولیت شرکت به جبران خسارت زیان دیده می شود. بنابراین همواره مسئولیت مدنی متوجه شرکت است.
در صورتی که چکی توسط اشخاص حقوقی صادر و چک بلا محل باشد صادرکننده یا امضاکننده چک، یعنی مدیری که آن را امضا کرده و شرکت یعنی شخص حقوقی، از لحاظ حقوقی، مسئولیت تضامنی دارند. به این معنا که طلبکار یا دارنده چک میتواند وجه چک را از محل دارایی شرکت و نیز از اموال مدیری که چک را امضا کرده است، مطالبه و وصول کند.
از لحاظ کیفری نیز باید گفت: مسئولیت صدور چک بلامحل ، فقط متوجه مدیری است که چک را امضا یا صادر کرده است، به این معنا که مسئولیت کیفری متوجه شخص حقوقی نمیشود.
ممکن است شرکت، اعضای هیاتمدیره داشته باشدیا اینکه صاحب امضای مجاز شرکت، چند نفر باشند. در چنین شرایطی، ممکن است یکی از صاحبان امضا، چک را امضا کرده و در اختیار دارنده قرار داده باشد.
برای مطالعهی بیشتر به نکات حقوقی ملکی، دانستنی های حقوقی ملکی، مجله دلتا مراجعه کنید.